6 Mayıs 2012 Pazar

از نفرین فرعون تا نفرین مادران عزادار

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با رتبه پروفسوری
عضو جامعه شناسان بدون مرز

زمانی که مقبره توتن خامون توسط باستان شناسان کشف شد و جسد مومیایی او در میان تابوتی که در آن قرار داشت، مورد پژوهش تیم باستان شناسان قرار گرفت، هیچ کس هشدارهای مردم محلی را پیرامون “نفرین فرعون” جدی نگرفت تا پس از مدت کوتاهی، تمامی تیم محققان بیمار شدند و بر اثر مرگی مرموز جان دادند. در آن زمان خبرهای مرگ سریالی محققان و شایعات مربوط به نفرین فراعنه تیتر اول روزنامه ها بود. مردم عادی می توانستند نفرین فرعون را باور کنند، اما دانشمندان و باستان شناسان باید دلیلی علمی می یافتند.
عجیب آن که ترجمه ای از هیروگلیف های معبد، از علائم مبتلا شدگان به نفرین فرعون به دقت سخن گفته بود و عجیب تر آن که دقیقاً همان نشانه های بیماری و سپس مرگ بر سر قربانیان آمده بود. از وضعیت و حالات جسمی و روحی مبتلایان در هفته اول و دوم و سپس علائمی که به ظاهر نشان می داد، در هفته سوم رو به بهبودی می روند و سپس وخامت شدید بیماری در هفته چهارم و مرگ بیماران! تیم های مختلف محققان نمی توانستند شواهد و مدارک را باور کنند. مرگی دقیقاً مساوی با پیش بینی های هیروگلیف و آن هم متأثر از نفرین فرعون!؟
تیمی که بر روی جسد مومیایی تحقیق می کرد، در نمونه برداری ها و آزمایشات شان متوجه باکتری خطرناکی شدند که بررسی های بعدی نشان داد، عامل “نفرین فرعون” بوده است و مبتلایان را به همین بیماری مرموز و مرگ پس از چهار هفته دچار می ساخت و باستان شناسان با استنشاق هوای پیرامون مومیایی، آن را به بدن شان منتقل ساخته بودند. پس نفرین فرعون واقعیت داشت و پیش بینی های متون هیروگلیف پیرامون علائم بالینی آن نیز دقیق بود و تنها اشتباه از محققان بود که توجه نداشتند، تعابیر متفاوتی که برای توصیف یک پدیده بکار می رود، می توان بسیار خلاف انتظار ما و دیگران باشد.
اوضاع کنونی حکومت ایران پس از کودتای ۸۸ شرایط مشابهی را نشان می دهد. تو گویی حکومتی که تصور می کرد با زور و سرکوب، تجاوز و کشتار می تواند همه چیز را در کنترل در آورد، به هر سوی رو می کند، به شکست و بن بست می انجامد. بحران مشروعیت اش از مردم گذشته و به بیت ها رسیده است و آقایان تنها جلوی روی هم می خواهند به اصطلاح حفظ آبرو و حرمت کنند. دولتی را که با مهندسی خودشان روی کار آورده اند، چنان برایشان مشکل ساز شده که ابتدا فکر کردند با خروج عده ای تحت عنوان جریان انحرافی مشکل حل می شود، اما نشد و کاری با آنان کرد که دولت اصلاحات نکرد و چنان گرفتار خودزنی شده اند که هیچ توصیه و حتی تهدیدی نمی تواند آنان را از تخریب یکدیگر برای بقای خودشان باز دارد.
هر روز پرونده ای جدید از دزدی، اختلاس و رشوه فاش می شود و نه راه پس دارند و نه راه پیش و اگر حالا پرونده را ببندند، مردم می گویند پس حتماً دست همه شان در کار است! نظامیانی که می بایست مدافع مردم باشند، در مقابل مردم قرار گرفتند و هم همان اندک وجهه ای که نزد مذهبی ها داشتند، از دست دادند و هم حالا در سوریه نه توسط تظاهر کنندگان، بلکه توسط کسانی که چون خودشان اسلحه دست دارند، کشته می شوند و حتی رویشان نمی شود که نام کشته شدگان را فاش سازند. در منطقه نیز تک تک گروه های متحدشان را از دست می دهند و ترورها و بمب گذاری هایشان، همان بر سر وجهه شان نزد مردم منطقه آورده که سر القاعده آورده بود. تحریم هایی که شوخی گرفته می شد، حالا همگان را دستپاچه کرده است و کسانی که قبلاً دیگران را متهم به ارتباط و گفتگوی پنهانی با مقامات آمریکایی می کردند، حالا خودشان دیگران را دور می زنند تا در ساخت و پاخت های احتمالی، از دیگران سبقت گیرند!
وضع اقتصادی آنقدر خراب است که تیم امنیتی شان به آخوندهای حکومتی دستور داده که برای تنها راهکار، خودشان بیش از مردم از وضع موجود و گرانی بیداد کنند، تا از خودشان رفع اتهام سازند (ماجرای فریاد آی دزد، آی دزد، گنده دزد). اطلاعات مربوط به آمار دروغین انتخابات را نیز که دیگر نمی توانند مهندسی کنند و به مردم درز می کند و آمارهای واقعی بدست مردم می رسد و بدتر آن که خطر جنگی را پیش رو دارند، که به این رأی دهندگان دروغی، دیگر نمی توان اسلحه دست این لشکریان خیالی داد و به جنگ با استکبار جهانی فرستاد!؟ انقلاب های کشورهای عربی را که سال ها انتظار می کشیدند، حالا که اتفاق افتاده به کابوسی برایشان بدل شده و از یک سوی، بسیاری از تحلیلگران شروع اعتراض به دیکتاتوری ها را از ایران در سال ۸۸ می دانند، و از سوی دیگر، متحدانی همچون دیکتاتور لیبی و حالا دیکتاتوری سوریه را در حال سقوط می بینند، نفوذ منفی شان را در گروه های فلسطینی از دست داده اند که آن منجر به اتحاد بیشتر فلسطینیان شده است، و از دیگر سوی، تمامی انقلاب هایی که در منطقه پیروز شده اند، با فرار و حتی اعلام برائت از الگوی ایران، الگوی ترکیه را در پیش گرفته اند. مذاکره با استکبار جهانی را که تا دیروز تابو ساخته بودند، ناگهان به ساخت و پاخت پنهانی با استکبار تنزل دادند و پیش خود متصورند که با همین ساخت و پاخت از مهلکه جان سالم بدر می برند و از تخیلات لغو تحریم ها سخن می گویند و غافل از آن اند که خوش بینی های حاصل از مذاکرات استانبول که اگر به مذاکرات بغداد بکشد خیلی هنر کرده، تنها همچون بهبود ظاهری مبتلایان به نفرین فرعون است که تنها کسی که از نوع بیماری آگاه نباشد، تصور می کند بهبودی در روزهای پایانی زندگی تنها به معنی خداحافظی همیشگی با زندگی است (همچون مرغی که پیش از سر بربدن به آن، آب و دانه می دهند) و آن بهبود پیشرفت مذاکرات تنها برای شش ماهی است که اوباما تا انتخابات بدان نیاز دارد و پس از آن کارشان تمام است؛ توگویی نفرین مادران عزادار از ابتدای انقلاب تاکنون ایشان را رها نمی کند و غلظت ظلم های شان در حق مردم به آستانه ای رسیده که خبر از ابتلای حکومت به “سقوط” می دهد که البته برای آن نیز دلایل علمی است.
کسانی که برای بیش از سه دهه عادت کرده اند، خود بگویند و خود تحسین کنند، مخالفان را بکشند، منتقدان را به انواع برچسب ها متهم سازند تا نابودشان کنند و حالا آن را به خانواده هایشان نیز تعمیم داده اند، در کمال وقاحت پس از سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم بگویند که اگر می توانید با زور قدرت را تصاحب کنید، بر سر نماز گریه کرده اند تا مجوز قتل و ترور صادر کنند و تجاوز کردند و کشتند و حتی اجازه عزاداری به داغداران را ندادند، چگونه می توانند آن انعطافی را نشان دهند که تنها یک منزوی ضعیف در مقابل استکبار جهانی باید به خرج دهد تا باقی بماند؟ بی شک این نفرین نیز دارای چنین علل علمی است که در کتب دینی تحت عنوان “سنتی الهی” از آن یاد شده است و ستمگران وقیح را راه فراری -به جز توبه و تغییرات اساسی، که البته اگر دیر نشده باشد!- از آن نیست.

Hiç yorum yok:

Yorum Gönder