14 Aralık 2012 Cuma

گزارش تکمیلی از ضرب و شتم خانواده ستار بهشتی و دستگیری برخی شرکت کنندگان در مراسم؛ به همراه دو فیلم از این مراسم


 


دیروز چهلمین روز درگذشت ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که در زندان فتا درگذشت؛ در سر مزار وی واقع در رباط کریم برگزار شد.
بنا به گزارش خبرنگار سحام، این مراسم به دعوت فعالین سیاسی و با حضور خانواده این شهید برگزار شد. از اولین ساعات برگزاری این مراسم یادبود؛ حضور پرشمار نیروهای امنیتی و انتظامی دیده می شد.
این مراسم از ساعت ۳ تا ۵ بعداظهر برگزار شد. در پایان مراسم، مادر و خواهر ستاربهشتی عکس ستار را در صحن امامزاده گرداندند. اما هنگام خروج از صحن امامزاده و زمانی که خانواده ستار قصد سوار شدن در خودرو را داشتند، ماموران، رحیم، برادر ستار را از ماشین پیاده و دستگیر نمودند. این اقدام ماموران با واکنش خانواده ستار مواجه شد.
متاسفانه ماموران در مقابل تلاش خانواده ستار برای آزادی رحیم بهشتی؛ ضرب و شتم مادر و خواهر و برادر ستار بهشتی بود. گویا علت دستگیری برادر ستار، گرفتن فیلم با موبایل از مراسم بوده است.
ماموران در اقدامی وحشیانه اقدام به کتک زدن گوهر عشقی، مادر ستار؛ نموده و وی را روی زمین کشیدند. در این اقدام وحشیانه، وی از ناحیه کتف، پا و موی سر به شدت آسیب دیده است. لازم به ذکر است که مادر ستار به علت سن بالا از بیماری پوکی استخوان رنج می برد. خبرنگار سحام که در محل بوده، از لگد زدن ماموران به پای مادر ستار و زخمی شدن وی خبر داده است.
بنا به روایت خبرنگار سحام، مادر ستار جلوی خودروی مامورانی که فرزندش را دستگیر کرده بودند دراز کشیده بود و با فریاد از ماموران می خواست که فرزندش را آزاد کنند.
همچنین خواهر ستار نیز در این حین مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت، به طوری که چادر و روسری وی را از سرش کشیده بودند.
اصغر بهشتی، برادر دیگر ستار نیز در حین تلاش برای آزادی برادرش، دستگیر؛ اما با وساطت یکی از مسئولین قضایی پرونده ستار؛ پس از دو ساعت آزاد می گردد.
نهایتا با تلاش خانواده و مردم؛ ماموران اقدام به آزاد نمودن رحیم بهشتی، برادر ستار بهشتی می کنند. رحیم بهشتی نیز متاسفانه به شدت مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بود.
در این گزارش آمده که ماموران گوشی های تلفن همراه خانواده را ضبط نموده اند.
همچنین سه تن دیگر از شرکت کنندگان در این مراسم نیز توسط نیروهای امنیتی و انتظامی دستگیر شده اند. دو تن از دستگیر شدگان یک مادر و فرزند بودند که پس از ساعتی با دادن تعهد کتبی، آزاد شدند. اما هنوز از وضعیت سومین شخص دستگیر شده به نام احمدی تقوی خبری در دست نیست.
خبرنگار سحام که در محل حاضر بوده از برخی مردم محلی شنیده که می گفتند روایت عاشورا جلوی چشمشان به تصویر کشیده شد.
در مراسم امروز برخی چهره های سیاسی و خانواده های شهدا و زندانیان سیاسی حوادث پس از انتخابات، خانواده ستار بهشتی را همراهی می کردند. از آن جمله می توان به محمد نوری زاد، هاجر رستمی مطلق مادر ندا آقا سلطان؛ مادر مصطفی کریم بیگی؛ علی کامرانی پدر محمد کامرانی؛ مادر سعید زینالی و برخی چهره ای دیگر اشاره نمود.
لازم به ذکر است که نیروی انتظامی همچنین با برخی خبرنگاران حاضر در محل نیز، ازجمله خبرنگار ۲۰:۳۰ برخورد نموده و اجازه فیلمبرداری و تهیه گزارش به آنان داده نشده است.
روز گذشته نیز سحام از برخورد ماموران با خانواده ستار بهشتی برای جمع آوری اعلامیه های مراسم چهلم وی، خبر داده بود.
ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که اوایل آبان ماه بازداشت شده بود پس از چهار روز بازداشت در اثر شکنجه در بازداشتگاه نیروی انتظامی درگذشت.
ستّار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویسی بود که در تاریخ ۹ آبان ماه ۱۳۹۱ توسط پلیس فتا دستگیر شد. او به اتّهام “اقدام علیه امنیّت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک” بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود. در مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شد و در همین جریان درگذشت و در امامزاده محمد تقی رباط کریم (محل زندگی‌اش) به خاک سپرده شد. بر اساس گزارش ثبت شده در روابط عمومی بهشت زهرای تهران، ستار بهشتی در ۱۳ آبان ماه فوت کرده‌است. عموی ستار بهشتی در گفتگو با سحام نیوز گفته‌ بود زمانی که از مسئولان، علّت مرگ را جویا شدند به آن‌ها گفته شد: «خفه شوید و به شما ربطی ندارد.»
همچنین فیلم هایی از این مراسم در فضای مجازی منتشر شده است:


خانواده ستار بهشتی در مراسم چهلم فرزندشان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند

 
مراسم چهلم جانباختن ستار بهشتی، کارگر وبلاگ‌نویسی که در بازداشتگاههای امنیتی درگذشت، امروز پنج‌شنبه ۲۳ آذرماه در قبرستان رباط کریم با حضور گسترده نیروهای امنیتی برگزار شد. در جریان این مراسم، مادر ستار بهشتی و برخی حضار مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
به گفته یک منبع آگاه، با پایان مراسم امروز، نیروهای امنیتی به سمت خانواده ستار بهشتی حمله کردند.
این منبع آگاه با اعلام این خبر به بی‌بی‌سی فارسی گفت:” با پایان مراسم، ماموران به خانواده ستار بهشتی حمله کردند و خواهر و مادر او را مورد ضرب و شتم قرار دادند به طوریکه روسری از سر خواهر ستار افتاد. همچنین تلاش کردند که برادر ستار را بازداشت کنند، اما با مقاومت مردم محلی نتوانستند او را با خود ببرند. اما یکی از اهالی که برای کمک به خانواده رفته بود توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.”
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان به نقل از جرس، این در حالی است که سحر بهشتی، خواهر این وبلاگ‌نویس، امروز ابراز امیدواری کرده بود که مراسم چهلم متفاوت از مراسم خاکسپاری و هفتم وی برگزار شود.
او همچنین گفته که این خانواده به شدت تحت فشار نیروهای امنیتی هستند و تنها خواسته مادر او “قصاص عامل قتل فرزندش” است.
گوهر عشقی،مادر ستار بهشتی نیز پیشتر در گفت و گویی از تهدید شدن دختر خود توسط نیروهای امنیتی خبر داد و گفته بود: “دخترم را تهدید کردند و بهش گفتند اگر به خودت رحم نمی کنی حداقل به بچه ۶ ماهه ات رحم کن.”
مادر ستار بهشتی همچنین درخصوص شائبه مرگ فرزندش گفته بود: ” ستار ۳۵ سالش بود و سالم. نه بیماری قلبی داشت که می گویند قلبش گرفته است و نه هیچ مشکل دیگری داشت. سه شنبه ای بچه ام را بردند سه شنبه هفته بعدش گفتند بیا و جنازه اش را بگیر. آخر من چطور می توانم باور کنم که مرگ او طبیعی بوده است.”
به گزارش ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنجشنبه پس از این که مادر و خواهر ستار بهشتی از شرکت کنندگان خواستند تا برای برگزاری مراسم به خانه خواهر ستار بهشتی بروند؛ نیروهای امنیتی و لباس شخصی به صورت پراکنده اقدام به ضرب و شتم و بازداشت شهروندان کردند.
این گزارش می‌افزاید پنج نفر از ماموران امنیتی اقدام به ضرب و شتم مادر ستار بهشتی کردند و پای او از ناحیه ی زانو به پایین دچار زخم و جراحت شده است. ماموران امنیتی همچنین اصغر بهشتی برادر ستار بهشتی را نیز به مدت دو ساعت بازداشت کردند.
گفتنی است، قتل این وبلاگ‌نویس واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت، تا آنجا که مجلس شورای اسلامی نماینده‌ای را مسئول پیگیری این پرونده کرد.
همچنین در آخرین اظهارنظر مقامات قضایی ایران غلامحسین محسنی‌ اژ‌ه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه ایران گفت که تعدادی از مأموران پلیس سایبری ایران در ارتباط با پرونده ستار بهشتی در بازداشت هستند و تأیید کرده که در این پرونده “تاکنون ضرب و شتم و بددهانی مشخص شده است”.
سخنگوی قوه قضائیه همچنین با توجه به گزارش هفت نفره پزشکان گفته که محتمل ترین علت منجر به فوت آقای بهشتی “پدیده شوک” است.
او گفت که پزشکان اعلام کردند این شوک می تواند روانی یا فیزیکی باشد که “من از آنها پرسیدم اگر فیزیکی بوده آیا آثاری از خود به جا نگذاشته است که آنها اعلام کردند آثاری در این زمینه دیده نشده است.”
این در حالی است که آقای محسنی اژه‌ای پیشتر اعلام کرده بود که روی جسد آقای بهشتی آثار کبودی وجود داشته است.
مقام های قضایی تایید کرده اند که ستار بهشتی در روز نهم آبان توسط پلیس سایبری تهران دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل شد، اما چهار روز بعد در حالی که در بازداشتگاه پلیس نگهداری می شد، درگذشت. پس از انتقادهای مطرح شده از پلیس فتا و پیگیری برخی از نمایندگان مجلس ایران، اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده پلیس ایران تصمیم گرفت سرهنگ محمدحسن شکریان، رییس پلیس فتای تهران را از کار برکنار کند.
اما بعد از مدتی اعلام شد که برکناری رئیس پلیس فتا ارتباطی با مرگ این وبلاگ نویس ندا

11 Aralık 2012 Salı

یادداشت نسرین ستوده از بند زنان: آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟

 
نسرین ستوده که بتازگی به اعتصاب غذی خود پایان داده است در یادداشتی نوشته است: در اعتراض به مجازات‌های خانوادگی که مجازات خانواده‌ی من نیز یکی از نمونه‌های آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازات‌های خانوادگی از سیاست‌های تهدید و فشار حذف گردد.
وی در این یادداشت که در صفحه فیس بوک همسر وی رضا خندان منتشر شد، از کلیه کسانی که در این مدت با وی همراهی کردند تقدیر کرده و افزوده است: از همه‌ی اشخاصی که در این راه با همدلی‌های مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانه‌ی خود را تقدیم می‌نمایم و اطمینان خود را از نتیجه‌ی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم می‌شود، اعلام می‌دارم.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
سخنی با هموطنانم

آیا مجازات خانوادگی اتفاقی است؟

۴۹ روز در اعتراض به مسایل مختلف و از جمله مجازات خانواده‌ام در اعتصاب غدا بوده‌ام. در این مدت نگرانی‌های زیادی به وجود آمد که همگی از سر لطف و محبت به یک خواسته‌ی عمومی بوده است و آن یک “نه” بزرگ به مجازات خانوادگی است.

وظیفه‌ی خود می‌دانم تا مراتب سپاس و قدردانی خود را تقدیم اشخاصی نمایم که با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه کرده بودند.
از جریانات عمومی و اجتماعی، به ویژه مادران عزادار که فرزندان‌شان را در جنبش سال ۸۸ از دست دادند و اینجانب افتخار وکالت تعدادی از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانیان سیاسی که افتخار تحمل حبس در کنار آنها را دارم و از هم‌بندیان عزیزم که در طی این مدت ناملایمات مربوط به اعتصاب غذای مرا تحمل کردند و البته همسر و دختر کوچکم که رنج فراوانی را تحمل کردند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ایرانی که پس از جنبش سال ۸۸ نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزنده‌ای برای احیای حقوق بشر و دمکراسی در ایران است.

از کسانی که از حقوق و آزادی‌های فردی‌شان استفاده کردند و مرا و خانواده‌ام را در خواسته‌ای که ظاهرا به خانواده‌ی کوچک ما محدود می‌شد، تنها نگذاشتند.

افرادی که شجاعانه و با تصمیم شخصی‌شان در اعتصاب غذای من مشارکت کردند و البته مرا نیز در تجربه‌ی نگرانی عمومی از اعتصاب غدا شریک کردند آنها به من فهماندند که چگونه اعتصاب غذای یک انسان، دیگری را نگران می‌کند. اقدام آنها مسئولیت سنگین‌تری را برای من به همراه آورده بود زیرا آنها در حمایت از تصمیم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان که مرا در ایستادگی و مقاومت یاری نمودند و من هر بار با خود می‌اندیشیدم که در آن سوی اقیانوس‌ها، انسان‌های شریفی هستند که در پاس‌داشت ارزش‌های والای انسانی با من همدردی میکنند و تحمل این بار سنگین را بر من و خانواده‌ام هموار می‌نمایند.

می‌دانم از اعتصابم نگران بودید، می‌خواهم بدانید من نیز بابت همه‌ی نگرانی‌ها و دلواپسی‌های‌تان نگران بودم.

اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پایان دهم؟
من در کنار موکلانم و دهها زندانی سیاسی که صرفا به دلیل شرافتمندانه‌ترین اعمال‌شان در زندان هستند روزهای هرچند دشوار اما پرارزشی را می‌گذرانم.

در کنار فعالان مدنی، سیاسی و زندانیان عقیدتی، هموطنان بهایی و مسیحی‌ام که افتخار وکالت برخی از آنان را داشته‌ام و اکنون نیز با افتخار با آنان تحمل حبس می‌نمایم، کسانی که صرفا به دلیل زیستن بر اساس اعتقادشان به احکام غیرعادلانه‌ای محکوم شده‌اند. اما آنان پس از همه‌ی مظالم به مجازات‌های خانوادگی روی آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقیب قرار دادند، سپس پرونده‌ی جدیدی برای او تشکیل دادند. بعد از بازداشت خانواده و کودکانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پرونده‌ی جدیدی برای دختر ۱۲ ساله‌ام تشکیل دادند و سپس در اقدای عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجی رساندند.

دختر من مثل هر کودکی و نه بیشتر از کودکان دیگر، حق دارد در این سنین فراغ از ترس و تهدید مجازات، زندگی کند. پیش از این افتخار دفاع از بسیاری از کودکان سرزمین‌ام را داشته‌ام. مجازات کودکان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازات‌های سیاسی به خاطر والدین‌شان.

اما البته این مجازات خانوادگی مختص من و خانواده‌ام نبوده است. برای بیان گستره‌ی این روش غیرعادلانه کافی است به خاطر داشته باشیم از بین ۳۶ زنی که در بند زندانیان سیاسی تحمل حبس می‌نمایند، بستگان درجه یک ۱۳ تن از آنان یا در زندان و یا تحت تعقیب‌اند و این رقم بیش از یک سوم زنان زندانی سیاسی را تشکیل می‌دهد. در این میان هستند کسانی که بیش از یک عضو خانواده‌شان در زندان یا تحت تعقیب‌اند.

در اعتراض به مجازات‌های خانوادگی که مجازات خانواده‌ی من نیز یکی از نمونه‌های آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. امیدم به آن است که مجازات‌های خانوادگی از سیاست‌های تهدید و فشار حذف گردد.

بار دیگر از همه‌ی اشخاصی که در این راه با همدلی‌های مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدردانی صمیمانه‌ی خود را تقدیم می‌نمایم و اطمینان خود را از نتیجه‌ی راهی که به عدالت و قانون و دموکراسی ختم می‌شود، اعلام می‌دارم.

به امید آزادی و رهایی
نسرین ستوده
اوین
آذر /

9 Aralık 2012 Pazar

مراسم چهلم ستار بهشتی برگزار می شود؛ به همراه اعلام زمان و مکان

 
مراسم چهلمین روز درگذشت ستار بهشتی، وبلاگ نویسی که توسط پلیس فتا در بازداشتگاه پلیس امنیت کشته شد؛ برگزار خواهد گردید.
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از سحام، این مراسم بزرگداشت در روز بیست و سوم آذرماه، از ساعت ۳ تا ۵ بعدازظهر برگزار خواهد شد.
بنا به این گزارش؛ محل برگزاری مراسم چهل این شهید در محل دفن وی واقع در امام زاده محمد تقی رباط کریم(واقع در رباط قدیم)؛ قطعه ۷، ردیف۳، شماره ۱۱، خواهد بود.
از عموم مردم و مسئولان برای شرکت در این مراسم دعوت به عمل آمده است.
به گفته دادستانی، هنوز پرونده دادگاه متهمان این جنایت در دست بررسی است. خانواده ستار بهشتی بارها در مصاحبه با رسانه های مختلف، بر رسیدگی هرچه سریعتر و قانونی به پرونده فرزندشان تاکید کرده اند.
ستار از جمله معترضینی بود که در زندان های کشور شکنجه و سرانجام کشته ش

7 Aralık 2012 Cuma

جریمۀ «استاندارد چارترز» به اتهام دور زدن تحریم های ایران

 
بانک «استاندارد چارترز» به پرداخت ۳۳۰ میلیون دلار جریمه محکوم شده است. این بانک که پیشتر نیز ۳۴۰ میلیون دلار جریمه به ادارۀ خدمات مالی نیویورک پرداخت کرده بود، برای دومین بار به اتهام دور زدن تحریم ها علیه ایران جریمه می شود.
به گزارش صدای آمریکا، بانک استاندارد چارترز که دفتر مرکزی آن در لندن است، در آسیا فعالیت می کند. مسئولان این بانک می گویند با پرداخت این مبلغ جریمه، انتظار می رود که به سرعت با مقام های مالی دولت آمریکا به توافق برسند.
خبرگزاری رویترز گزارش می دهد که با پرداخت مبلغ ۳۳۰ میلیون دلار جریمه ای که این بار استاندارد چارترز باید بپردازد، نزدیک به تمامی سود امسال این بانک صرف پرداخت جریمه خواهد شد و امسال این بانک سودی نخواهد

6 Aralık 2012 Perşembe

یادداشت مجید دری در ۱۶ آذر: دانشگاه همچنان نماد اعتراض و مقابله با استبداد

 
مجید دری، دانشجوی زندانی در زندان بهبهان در یادداشتی درباره ی فضای مجازی و تاثیرات آن می نویسد: خودمان را با منِ مجازیمان حسابی سرگرم کرده‌ایم – یا شاید سرگرم کرده‌اند – و به خود هم القاء کرده‌ایم که سکوت بهترین فریاد است. شرایط موجود هم که حسابی به نفع طرف مقابل است، می‌شود گفت یک شرایط رویایی. صدا، اعتراض، فریاد، دردسر هم هیچ!! پس دیگر چه دلیلی وجود دارد که بخواهند کوچک‌ترین تغییری ایجاد کنند
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از کلمه، این دانشجوی دربند با تیریک روز دانشجو به دانشگاه و دانشجویان و با تاکید بر اینکه دانشگاه را همچنان نماد اعتراض و مقابله با استبداد می‌دانم و معتقدم هر حرکتی از دانشگاه آغاز می‌شود و علت خفه کردن شدید دانشگاه هم این است، چرا که دانشجو تن به ذلت نمی‌دهد، می نویسد: دانشگاه باید زنده باشد، پویا باشد، معترض باشد و سر در برابر مشتی تمامیت خواه خم نکند. یادتان باشد بسیاری از هم دانشگاهیان شما ستاره دار شدند، اخراج شدند، محروم از تحصیل‌اند. یادتان باشد دانشگاه رنج کشید و نگذاشت بیرق‌اش سرنگون شود. یادتان باشد خود را از شما می‌دانند، از شماییند هر چند دور از شما. روز دانشجو به تمامی دانشجویان – اعم از در حال تحصیل و محروم از تحصیل و ستاره دار و اخراجی و… – مبارک و فرخنده. دانشجو روزت مبارک.
مجید دری، که ۱۸ تیرماه سال ۸۸ بازداشت شد، مهرماه سال ۸۹، از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان بهبهان در استان خوزستان منتقل شد تا شش سال محکومیت خود را بگذراند. این دانشجوی دربند، در سال ۸۶ و در اعتراض به سوء مدیریت و فضای امنیتی دانشگاه علامه، ابتدا چند ترم از تحصیل تعلیق و سپس به طور کلی از ادامه تحصیل محروم شد.
وی در سال ۸۷ و با همراهی سایر دانشجویان محروم از تحصیل که به دانشجویان ستاره‌دار معروف شده‌اند، «شورای دفاع از حق تحصیل» را تشکیل دادند. در جریان مناظره کاندیداهای ریاست جمهوری و پس از آنکه محمود احمدی‌نژاد، وجود دانشجویان ستاره‌دار را انکار کرد و گفت که چنین دانشجویانی وجود خارجی ندارند، مجید دری نیز به همراه سایر اعضای این شورا در تجمع‌های اعتراض‌آمیزی که به منظور آگاهی افکار عمومی برگزار شد، شرکت کرد تا نشان دهد که این دانشجویان وجود خارجی دارند؛ دانشجویانی که بی‌دلیل از حق تحصیل محروم شده‌اند.
متن کامل این یادداشت به شرح زیر است:
شکوهٔ تاریخ بسیار است از این بیداد‌ها سینه‌ای لبریز دارد ز آتشین فریاد‌ها

رویگردان است از خودکامگان فتنه جو منزجراز حاکمان جور و استبداد‌ها

گاه از بیداد فرعون است بر موسی خجل‌گاه نفرین می‌کند بر سیرت شدّاد‌ها

تا جهان بوده است، این بوده ست کز نامردمان می‌رسد بر صاحبان زور و زر امداد‌ها

در بهبهان، مداحی بوده است به نام «گله دارزاده». نقل است که او را کشته‌اند، چندی بعد از خواندن نوحه‌ای که ابیات فوق بخشی از آن است. خیلی زیبا خوانده، پیشنهاد می‌کنم گوش کنید. «گله دارزاده» که ۵-۴ سالی می‌شود که رفته، مورد احترام بسیاری است و از آنچه که دورادور می‌شنوم و می‌بینم، دوستش دارند؛ شاید چون مرده و دیگر نیست. شاید از آن باب که مردمان دوست دارند قهرمانشان کشته شود و یا از آن رو که حرف دلشان را او جرأت بیان یافته…؛ بگذریم.

شاید تحلیل شرایط و اوضاع در موقعیتی که من هستم درست نباشد؛ محیطی بسته، تا حدودی ایزوله و دور از اجتماع. پس بهتر که به نقد کشیده شود و اشتباهاتش گفته شود تا دست کم در جهل مرکب نمانم و واقعیت را بفهمم. پس یافتن ایراد و اشکال و نقدش با شما (البته اگر خواننده‌ای داشت!).

۱- چندی است صحبت از Facebook آنقدر پررنگ و لعاب شده که کمتر کسی ست که از آن چیزی نشنیده باشد. عصر ارتباطات است و اطلاع رسانی و تبادل افکار و اخبار. دوستی می‌گفت اکنون در زمانی هستیم که خبررسانی بر ضدّ خودش عمل می‌کند. چرا؟! آن زمان که فیس بوکی نبود و وبلاگ و انواع شبکه‌های ماهواره‌ای و اینترنتی، چون همه در انتظار خبر بودند اگر شب نامه‌ای به دستشان می‌رسید با ولع از اول تا آخرش را می‌خواندند و اگر می‌توانستند به دیگری هم می‌دادند. اما حالا از بس که حجم اخبار بالاست آن دقت و حرص وجود ندارد و هر یک از ما از کنار خبر و اتفاقی به سادگی می‌گذریم. این است که حالا شده ضد خود. تحلیل او درست و بجا بود – به زعم من – البته کمی اغراق گونه. اما مگر جز این است که هر روز با حجم گسترده‌ای از خبر‌ها روبرو می‌شویم؟! و این امر، سنسورهای ما را تا حدودی از دقت و تمرکز بر موضوعی خاصّ می‌اندازد؟! یا از کنارشان بی‌تفاوت می‌گذریم؟! اگر خبری تی‌تر شود توجه بیشتری می‌کنیم و خبرهای ریز‌تر را – حتی اگر مهم‌تر باشند – کمتر مورد توجه قرار می‌دهیم؟!

۲- دنیای مجازی آفتی دیگر هم دارد: دورویی. من پشت کامپیو‌تر می‌نشینم. هر چه می‌خواهم می‌گویم و می‌نویسم با نامی غیرواقعی. ترس ردگیری و شناسایی ندارم. پس هر چه از ذهنم می‌گذرد بر زبان می‌آورم بدون آنکه نگران تبعاتش باشم. تند‌ترین موضع‌ها را نسبت به مسائل مختلف می‌گیرم و رادیکال‌ترین اقدامات را پیشنهاد می‌کنم. در صورتی که هیچ کدام از این اقدامات پیشنهادیَم را انجام ندهم، کسی مورد بازخواستم قرار نمی‌دهد که چرا خود گفتی و نکردی، نایستادی، در رفتی!؟ و می‌توانم فردا طلبکارانه بیایم و بقیه را به باد انتقاد بگیرم که شما ترسویید، شما خائن‌اید و هزار و یک انگ و توهین بار دیگران کنم. مرا که کسی نمی‌شناسد، پس بر منِ واقعی‌ام هیچ خدشه‌ای وارد نمی‌شود و منِ مجازی‌ام هر روز بزرگ‌تر و بزرگ‌تر می‌شود مثل حباب. ناپلئون می‌گوید – نقل به مضمون – چیزی را بگو که بتوانی بنویسی، چیزی را بنویس که بتوانی امضاء کنی، و چیزی را امضاء کن که بتوانی عمل کنی. دقیقاً عکس دنیای مجازی. می‌گویی و می‌نویسی بدون اینکه امضاء و یا عمل کنی. فاجعه از اینجا آغاز می‌شود و با حرف‌ها و موضع گیری‌هایم شرایط را رادیکال می‌کنم و بسته، و کسانی که در می‌دان‌اند را به مخمصه می‌اندازم و مورد هجمه و بالطبع ضرب امنیتی-اطلاعاتی قرار می‌دهم. پس بخشی از نیرو و توان اجتماع خواسته یا ناخواسته به دست من به هدر می‌رود.

۳- حال بیایید حالتی را متصور شویم که با منِ خودم، با منِ واقعی‌ام حرف می‌زنم. آیا بیشتر فکر نمی‌کنم؟ شرایط و اوضاع و احوال را در حرف‌ها و تحلیل‌هایم نمی‌گنجانم؟! موضع گیری‌هایم عاقلانه‌تر نمی‌شود و یا دست کم در حدّ توانم؟! منطقی‌تر به رصد می‌پردازم سپس می‌گوییم و پای حرفم هم می‌ایستم. یک نتیجهٔ بهتری را هم در پی خواهد داشت. می‌دانیم در این دنیای مجازی نیروهای نفوذی زیادند – به نقل از فرمانده جنگ سایبری بیش از هفت هزار نفر نیرو در فضای مجازی فعالند. اندک اندک چهره‌ها شناخته می‌شوند و جای جولان این افراد تنگ و تنگ‌تر. مافیا – با اشاره به بازی مافیا – شناسایی می‌شوند، صد البته خطر هم دارد. شناسایی، دستگیری و… اما مگر قرار نیست پای حرفمان بمانیم و از آن دفاع کنیم؟ باید باور کنیم که هیچ کس برای ما دل نمی‌سوزاند. کشورهای دیگر اول منافع خودشان را مورد نظر قرار می‌دهند، بعد اگر چیزی ماند به ما می‌دهند. پس در ابتدا باید خودمان پای کار شویم. اگر گفتیم و دستگیر هم شدیم باید بدانیم که دست کم ثابت کرده‌ایم اینکه گفته می‌شود در ایران «آزادی بیان» وجود دارد دروغی بیش نیست. به نوعی دست به یک مبارزهٔ مدنی می‌زنیم؛ خواسته‌هایمان را می‌گوییم و هزینه هم می‌دهیم و باید بدانیم که مشروعیت طرف مقابل هم با افزایش تعداد زندانی‌های سیاسی-عقیدتی‌اش به شدّت زیر سؤال می‌رود. مدرک بلا شک‌اش هم تعداد زندانیانی است که به جرم اعلام نظرشان در زندانند. شاید گفته شود چون خودش در زندان است اینطور می‌گوید. نمی‌دانم، شاید درست بگویند. اما می‌دانم که از دورویی و تحمیل هزینه‌ام به شانهٔ دیگران بیزارم. در دفاع از این حرف می‌گویم: یا حرف نمی‌زدم (روش اول) یا اگر حرف زدم جوابش را هم در نظر می‌گرفتم (روش دوم).

۴- راهِ سومی هم هست: «می‌گذاریم شرایط مناسب شود، بعد…». من هنوز نفهمیده‌ام مگر شرایط را غیر از خود ما کس دیگری می‌سازد؟! عوض می‌کند؟! خب اگر شرایط آن طور که شما می‌گویید بشود، چه نیازی به گفتن شماست؟! مگر ما از شرایط موجود گله نداریم؟! چه کسی می‌خواهد بر این شرایط ترک بیندازد؟! کسی غیر از خود ما؟! چه کسی باید در ساختن و پایه ریزی شرایط بهتر سهیم باشد؟! کسی غیر از خود ما؟! همیشه باید منتظر بمانیم تا دیگران بیایند و جان بر کف شرایط را برای حضور ما (!!!) فراهم آورند. چرا آن دیگران خود ما نباشیم؟! چرا نباید باشیم؟! فکر نمی‌کنید زمان قهرمان سازی گذشته؟! به این نتیجه نرسیده‌اید که خود قهرمان باشیم؟! همه با هم؟! آری سخت است، خیلی سخت. اما بهتر نیست تا خود به گود بیاییم و بیازماییم که چند مرده حلاجیم؟ که سهیم باشیم در فردا؟! و سؤالی دیگر. همانطور که ما در بهتر شدن شرایط نقش خواهیم داشت، آیا این وضعیت و شرایط موجود تقصیر ما نبوده؟! یعنی ما باعث به وجود آمدن این شرایط نشده‌ایم؟! دست پخت خودمان بود. با توو زدن، با جاخالی کردن، با بی‌تفاوتی، با اغماض، با تعلل، با تک روی، با رادیکالیسم، با کندروی…. پس حالا بر عهدهٔ چه کسی ست که شرایط را عوض کند؟ کسی غیر خود ما که در به وجود آمدنش نقش داشته‌ایم؟!

حال ما خودمان را با منِ مجازیمان حسابی سرگرم کرده‌ایم – یا شاید سرگرم کرده‌اند – و به خود هم القاء کرده‌ایم که سکوت بهترین فریاد است. شرایط موجود هم که حسابی به نفع طرف مقابل است، می‌شود گفت یک شرایط رویایی. صدا، اعتراض، فریاد، دردسر هم هیچ!! پس دیگر چه دلیلی وجود دارد که بخواهند کوچک‌ترین تغییری ایجاد کنند؟! طی چه حساب و کتابی؟! کلّی هزینه داده‌اند که به اینجا رسیده‌اند، حالا چرا باید فراموش کنند؟! تا حالا شنیده‌اید که حکومتی بدون فشار و اعتراض روشش را عوض کند؟! مگر نه این است که تب سنجِ اعتراض میزان رضایت یا عدم رضایت را اندازه می‌گیرد؟! گاهی حتی خودمان دچار این توهم نمی‌شویم که حتماً رضایت دارند که چیزی نمی‌گویند؟! پس از آن‌ها که شرایط موجود بر وفق مرادشان است چه انتظاری داریم؟ اختلاس سه هزار میلیاردی، زمین خواری آقازاده، تورم افسار گسیخته و…؛ اگر در مقابل هر کدام از این‌ها با یک فشار نسبی از افراد حقوقی و حقیقی با مطالبهٔ مشخص و مارک دار طرف بودند، این طوری می‌توانستند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و دیگری را مقصر جلوه دهند و آخر هم هیچ؟! واقعاً اگر در رابطه با فاجعهٔ کهریزک اعتراض شدید شده بود، آیا امروز شاهد مرگ «ستار بهشتی» بودیم؟! و آیا سکوت امروزمان زمینه‌ای را برای اتفاقات بعدی مهیا نمی‌سازد؟! مرگ ستار بهشتی‌ها؟! آیا زمان آن نرسیده که از تجربه‌های گذشته‌مان اندکی بهره بریم؟! ایراد کار کجاست؟! چرا اینجاییم؟! ما را چه شده؟! مرگ «ستار بهشتی» یک فاجعه بود، فاجعه. بدین وسیله از خانوادهٔ ایشان و جامعهٔ وبلاگ نویسان دردمندانه تسلیت عرض نموده و تنها می‌توانم امیدوارم باشم که با ریش تراشی سر و ته قضیه هم نیاید. این امر پیگیری جدی و مطالبهٔ جمعی را در دفاع از ایشان و شناسایی و محاکمهٔ عادلانهٔ آمر و عاملانش را می‌طلبد تا شروعی باشد برای جلوگیری از تکرار مجددش.

در آخر روز دانشجو را به دانشگاه و دانشجویان عزیز تبریک عرض می‌نمایم. دانشگاه را همچنان نماد اعتراض و مقابله با استبداد می‌دانم و معتقدم هر حرکتی از دانشگاه آغاز می‌شود و علت خفه کردن شدید دانشگاه هم این است، چرا که دانشجو تن به ذلت نمی‌دهد.

پس دانشگاه باید زنده باشد، پویا باشد، معترض باشد و سر در برابر مشتی تمامیت خواه خم نکند. یادتان باشد بسیاری از هم دانشگاهیان شما ستاره دار شدند، اخراج شدند، محروم از تحصیل‌اند. یادتان باشد دانشگاه رنج کشید و نگذاشت بیرق‌اش سرنگون شود. یادتان باشد خود را از شما می‌دانند، از شماییند هر چند دور از شما. روز دانشجو به تمامی دانشجویان – اعم از در حال تحصیل و محروم از تحصیل و ستاره دار و اخراجی و… – مبارک و فرخنده. دانشجو روزت مبارک.

ای مفتی شهر از تو پرکار تریم با این همه مستی ز تو هشیارتریم

تو خون کسان خوری و ما خون رزان انصاف بده کدام خون خوارتریم

مجید درّی

آذر ۹۱

زندان بهبهان

5 Aralık 2012 Çarşamba

جلوگیری از خاکسپاری پیکر احسان نراقی در قطعه «نام آوران»

 
رسانه های ایران گزارش داده اند که مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران از خاکسپاری پیکر احسان نراقی، نویسنده و جامعه شناس ایرانی در قطعه «نام‌آوران» گورستان بهشت زهرای تهران جلوگیری کرده است.
به گزارش خبرگزاری مهر، خانواده احسان نراقی از علی اسماعیلی، سرپرست معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای خاکسپاری وی در قطعه نام‌آوران، موافقت لازم را دریافت کرده بودند و احمد مسجد جامعی و معصومه ابتکار دو عضو شورای شهر تهران نیز موافق خاکسپاری احسان نراقی در قطعه نام‌آوران بودند.
با وجود این، به دلیل مخالفت مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران، مراسم خاکسپاری در این قطعه انجام نشد و پیکر احسان نراقی در قطعه ۲۳۳ (عادی)، ردیف ۸۰ شماره ۵۰۱ بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
در گزارش خبرگزاری مهر اشاره‌ای به علت مخالفت رییس شورای شهر تهران نشده‌است.
احسان نراقی، زاده سال ۱۳۰۵، به مدت ۱۶ سال مشاور ویژه مدیرکل سازمان یونسکو بود و دوبار نشان «لژیون دونور» را از روسای جمهوری فرانسه، شارل دوگل و فرانسوا میتران دریافت کرد.
احسان نراقی ساعت سه بامداد یکشنبه، ۱۲ آذرماه در منزل شخصی‌اش و پس از یک دوره طولانی بیماری در ۸۶ سالگی درگذشت.
مراسم تشییع پیکر احسان نراقی بامداد روز چهارشنبه، ۱۵ آذرماه، با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و نزدیکان وی، از مقابل بیمارستان جم به سمت بهشت زهرا برگزار شد.

4 Aralık 2012 Salı

شورای امنیت ملی: خبررسانی پیرامون آلودگی هوای تهران ممنوع است؛ همراه فایل صوتی گفتگوی رادیو فرانسه با حمید جعفری

 
 
آلودگی هوا دوباره در تهران باعث شده است که این شهر به تعطیلی کامل کشیده شود، میزان و شکل آلودگی ها به گفته کارشناسان و حتی مقامات درگیر دراین مسئله کم نظیر است. کار به جایی رسیده که وزیر بهداشت جمهوری اسلامی ایران از مردم تهران خواسته است از این شهر خارج شوند. اما بیش از این، چندان خبری در این باره منتشر نمیشود. یک روزنامه نگار در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه می گوید طبق اعلام شورای امنیت ملی، رسانه ها از خبررسانی پیرامون آلودگی هوای تهران منع شده اند.
       گفتگوی رادیو فرانسه با حمید جعفری گوش کنید (۰۴:۵۰)
امروز وزیر بهداشت در مورد آلودگی هوای تهران و تعطیلات ناشی از آن گفت:«اگر تهرانی‌ها امکان خروج از پایتخت را دارند، بهتر است در این شرایط آب و هوایی از تهران خارج شوند.»
مرضیه وحید دستجردی با اشاره به ناسالم بودن شرایط آب و هوا در تهران و برخی شهرهای بزرگ صنعتی در کشور، گفت: «زمانی که شرایط آلاینده‌های هوایی به حد ناسالم می‌رسد، توصیه‌ها بر آن است که کودکان، افراد سالمند، افراد دارای بیماری‌های زمینه‌ای نظیر بیماری‌های قلبی عروقی و ریوی از ترددهای غیرضرور در سطح خیابان‌ها خودداری کنند.»
وزیر بهداشت تاکید کرد:«لازم است از ورزش در شرایط هوای ناسالم خودداری شود. همچنین اگر تهرانی‌ها امکان خروج از پایتخت را دارند، بهتر است در این شرایط آب و هوایی از تهران خارج شوند.»
وی همچنین درباره تاثیر استفاده از ماسک‌ها در شرایط هوای آلوده گفت:«در شرایطی که غلظت ذرات کمتر از ۲.۵ میکرون از حد مجاز بیشتر می‌شود و هوا در شرایط ناسالم قرار می‌گیرد، هیچ یک از ماسک‌های معمولی تاثیری در جلوگیری از ورود ذرات گرد و غبار ندارند.»
وی همچنین گفته است:« مردم تا حد امکان سعی کنند تا کمتر از خودروی شخصی استفاده کنند چون علت ۸۰ درصد آلودگی هوا خودروهای فرسوده است. »
به گفته او در دوره‌های گذشته و در شرایط آلودگی هوا حجم مراجعه به بیمارستان‌های قلب حدود ۳۰ درصد افزایش یافته، همچنین حجم مراجعه به بیمارستان‌های جنرال (عمومی) نیز حدود ۱۵ درصد افزایش یافته است و افراد به علت مشکلات قلبی و ریوی به این بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنند.
حمید جعفری روزنامه نگار حوزه مسایل اجتماعی در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین المللی فرانسه با تاکید بر اینکه، دولت در حل مشکل آلودگی هوا به نظرات کارشناسان توجهی ندارد، می گوید:«مانند سالهای گذشته، به پیشگیری در این زمینه توجهی نمیشود و با تعطیل کردن روزهایی که میزان آلودگی بسیار بالا می رود سعی در پاک کردن صورت مسیله می شود.»
این روزنامه نگار با اشاره بر تاثیر منفی این تعطیلی های جسته و گریخته بر اقتصاد کم جان کشور میگوید: «من اطلاع دارم که طبق خواسته شورای امنیت ملی، رسانه ها از خبر رسانی پیرامون آلودگی هوای تهران منع شده اند.»

2 Aralık 2012 Pazar

جمعی از زنان اصلاح طلب: خواسته نسرین ستوده خواستۀ ما و همه مادران ایران است

 
جمعی از زنان اصلاح طلب با با تاکید بر آنکه با علم به نیت درست نسرین ستوده و با اظهار تأسف از این که اصلاح در این زمانه تنها با مخاطرات جدی برای هر انسان قانون گرا و عدالت طلب و آزادی خواه امکان پذیر می شود از دستگاه قضایی خواستند تا دیر نشده درخواست یک مادر را اجابت کند.
به گزارش خبرنامه ملی ایرانیان از کلمه، آنان در این نامه تاکید کردند: “نسرین ستوده چله نشین عدالت خواهی در کشورمان جان عزیزش را بر سر اجرا و اجرگذاری قانون گذاشته است. ما همه شاهد این تلاش و مجاهدت او هستیم و ضمن تحسین استقامتش در برابر ظلم ته دلمان به شکستن اعتصاب غذای هرچه زودترش دل خوش می داریم. او اما هم چنان مصمم است که نه گفته بازجویش را برای ادامه اعتصاب غذا اجابت کند بلکه راهی را که با درک درست از صعوبت ها، برای راست کردن قامت بدقواره قانون در کشورش در پیش گرفته به سرانجام برساند.”
متن کامل این نامه به شرح زیر است.
بسم الله الرحمن الرحیم
نسرین ستوده چله نشین عدالت خواهی در کشورمان جان عزیزش را بر سر اجرا و اجرگذاری قانون گذاشته است. ما همه شاهد این تلاش و مجاهدت او هستیم و ضمن تحسین استقامتش در برابر ظلم ته دلمان به شکستن اعتصاب غذای هرچه زودترش دل خوش می داریم. او اما هم چنان مصمم است که نه گفته بازجویش را برای ادامه اعتصاب غذا اجابت کند بلکه راهی را که با درک درست از صعوبت ها، برای راست کردن قامت بدقواره قانون در کشورش در پیش گرفته به سرانجام برساند.
ما جمعی از زنان اصلاح طلب با علم به نیت درست او و با اظهار تأسف از این که اصلاح در این زمانه پر اعوجاج تنها با مخاطرات جدی برای هر انسان قانون گرا و عدالت طلب و آزادی خواه امکان پذیر می شود، برای سلامت نسرین مان دست به دعا برمی داریم و برای آرامش دل خانواده اش، فرزندانش، مادر و خواهر و همسرش و برای نرم شدن دل کسانی دست به دعا برمی داریم که انگار جز لجاجت و خیره سری و پیروی از هوای نفس در دالان تنگ بی قانونی نیاموخته اند!
ما دست به دعا برمی داریم که این داستان ختم به خیر شود و چشم هایمان را به دستگاه قضا دوخته ایم تا ببینیم از این آزمون عجیب چگونه بیرون می آید. آیا فرجام کار به دست بازجو و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی است که منیّت ها و شیطان نفسشان افسار عقلشان را در ید تملک دارد و یا قرار است عقلایی از درون این قوه خواسته کوچک و ابتدایی و قانونی نسرین مادر را تا دیر نشده و جماعتی لب به افسوس و هیهات نگزیده اند، اجابت کنند؟!
معادله سختی نیست. یک مادر از جان خود دست شسته تا فرزندش، فرزندانش حقوق قانونی به یغما رفته خود را در سرزمینی که مدعی اولین قانون گذاری در تاریخ بشریت است، بازیابند! قاضی می تواند در اسرع وقت حکم ممنوع الخروجی مهراوه را لغو کرده حتی عذرخواهی از این عمل زشت غیرانسانی لازم نیست. مادر به لغو این حکم ناعادلانه رضا می دهد و زندگی عادی را در بند زنان از سر می گیرد. به همین سادگی به همین آسانی.
خدا نکند همیشه عده ای بخواهند گره را با دندان باز کنند و کار را پیچیده تر کنند. خدا کند که عقلا مشاور دست اندرکاران قضا شوند تا افسار کار از دست اهریمن به در آید و این مملکت هرچه زودتر روی صلح و صفا ببیند.
ما جمعی از زنان اصلاح طلب که هنوز شهادت مظلومانه هدی صابر را فراموش نکرده ایم و ناله های مادر ستاربهشتی و ناله های همه مادران و پدران و همسران و فرزندان شهداء و نیز فرزندان مظلوم زندانیان بی گناه در گوشمان طنین انداز است، دیگر طاقت دردهای بی درمان را نداریم. فریاد دردمندانه ما را بشنوید و به قانون و به آغوش گرم مردم برگردید! خواسته نسرین ستوده خواستۀ ما و خواستۀ همه مادران ایران است. فرزندانمان را به حال خود بگذارید و بیش از این بذر کینه و نفرت در دل های پاک و معصومشان نکارید.
جمعی از زنان اصلاح طلب
۱۱ آذرماه ۹

30 Kasım 2012 Cuma

تهدید ایران مبنی بر خروج این کشور از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای

 
علی اصغر سلطانیه، نماینده جمهوری اسلامی در آژانس بین المللی هسته ای، امروز جمعه مراتب خشم خود را از تمامی اتهام های این آژانس درباره برنامه اتمی این کشور اعلام کرد.
سلطانیه همچنین ۵۰ سوال درباره برنامه هسته ای ایران و به دنبال آن ۵۰ پاسخی را قرائت کرد که به نظر او نشان می دهد پرونده آژانس درباره برنامه هسته ای این کشور باید بسته شود.
به گزارش رادیو فرانسه، وی همچنین در بیانیه خود گفت در صورتی که تأسیسات هسته‌ای ایران مورد حمله قرار گیرد، این کشور از ان‌پی‌تی یا همان پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای، خارج خواهد شد.
نماینده ایران در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تأکید کرد که حمله به ایران این کشور را مجبور خواهد کرد تأسیسات غنی‌سازی اورانیوم خود را در «مناطق امن‌تر» دایر کند.
این در حالی است که بررسی های ده ساله آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فعالیت هسته ای ایران نتیجه ای دال بر صلح آمیز بودن این فعالیت ها در بر نداشته است.
سلطانیه در سخنرانی خود بر صلح آمیز بودن این فعالیت ها تأکید کرده، اما یک دیپلمات غربی این اظهارات نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی هسته ای را مضحک خوانده و گفته است که به سوالات مطرح شده در این زمینه در شورای حکام پاسخ نداده است.
اما تهدید به خروج از ان پی تی از سوی ایران با واکنش اسرائیل مواجه شده است.
همتای اسرائیلی آقای سلطانیه گفته است که ایران در هر صورت در آینده نزدیک این اقدام را خواهد کرد.
وی با مقایسه ایران و کره شمالی، اظهار داشت زمانی که ایران اولین آزمایش هسته ای خود را انجام دهد آنها از ان پی تی خارج خواهند شد.
اما همزمان، گروه پرستو، شامل هکرهای اینترنتی مخالف اسرائیل در تازه ترین بیانیه خود اعلام کرده اند بخش دیگری از اطلاعات حساس آژانس بین المللی انرژی اتمی را که به تازگی دزدیده اند بر روی اینترنت گذاشته اند.
این بیانیه دیروز و چند ساعت پس از آن منتشر شد که یوکیا آمانو مدیرکل سازمان انرژی اتمی اعلام کرد که هیچ اطلاعات حساسی از این سازمان سرقت نشده است.
آژانس بین المللی انرژی هسته ای روز سه شنبه گذشته اعلام کرد که اطلاعات یکی از سرورهای این سازمان را که اکنون بسته شده، روی سایت هکرها منتشر شده است.
اطلاعات منتشر شده مربوط به مشخصات کارشناسانی می شود که برای این سازمان کار می کردند.
این هکرها همچنین خواستار باز شدن پرونده ای برای بررسی فعالیت های هسته ای اسرائیل شده بودند.
در بیانیه جدید گروه هکرهای پرستو، آمده که این گروه اطلاعات فوق العاده حساس شامل عکس های ماهواره ای، نامه های رسمی و گزارش های این سازمان را منتشر کرده است.
این گروه همچنین تهدید کرده که می تواند به سرور جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی دست یابد.
با این حال گفته می شود اطلاعاتی که منتشر شده مربوط به برنامه های هسته ای صلح آمیز کشورهاس

29 Kasım 2012 Perşembe

یونان از ارائه سوخت به نفتکش ایرانی خودداری کرد

 
 یک شرکت یونانی از سوختگیری یک نفتکش ایرانی که با پرچم تانزانیا در ساحل یونان پهلو گرفته بود، جلوگیری کرد. این شرکت پس از اطمینان از تعلق این نفتکش به ایران هیچ‌گونه سوختی در اختیار آن قرار نداده‌است.
مسئولان شرکت “سکاوین” گفته‌اند که از سوختگیری یک نفتکش ‌ایرانی که با پرچم تانزانیا در حرکت بوده، جلوگیری کرده‌اند. این نفتکش با نام “بایکل” از روز دوشنبه در ساحل جزیره سایروس پهلو گرفته بوده است.
شرکت “سکاوین” یک شرکت سوخت‌رسانی به کشتی‌ها و ناوگان‌های دریایی، مستقر در یونان است. یکی از مسئولان ارشد این شرکت روز چهارشنبه (۲۸ نوامبر/۸ آذر) به خبرگزاری رویترز گفت: «ما تحقیقات اولیه‌ای را انجام دادیم تا مطمئن شویم که قانون را زیر پا نمی‌گذاریم. در نهایت از ارائه هر گونه سوختی به آنان خودداری کردیم زیرا در غیر اینصورت خلاف قانون به حساب می‌آمد. احتمالا این کشتی هم اینک ساحل یونان را ترک کرده است.»
به گزارش دویچه وله؛ این مقام مسئول شرکت “سکاوین” اضافه کرده است که این کشتی نفتی علیرغم داشتن پرچم تانزانیا متعلق به ایران بوده است. در همین حال گارد ساحلی یونان از وقوع این چنین حادثه‌ای اظهار بی‌اطلاعی کرده و هیچ ‌توضیحی در این رابطه ارائه نداده است.
به گزارش رویترز یکی از مسئولان شرکت ملی نفت ایران به این خبرگزاری گفته است که این حادثه غیرقابل منتظره نبوده است. این منبع آگاه بدون ذکر جزئیات بیشتر اضافه کرده است: «ما هرگز در اروپا سوخت نمی‌گیریم و می‌دانیم که شرکت‌های اروپایی به ما سوخت عرضه نمی‌کنند.»
بر اساس این گزارش، اطلاعات به دست آمده از رهگیری کشتی‌ها نشان می‌دهند که کشتی “بایکال” هم اکنون از ساحل یونان به سمت ترکیه در حرکت است. نفتکش “بایکال” پیشتر به اسم “بلوسوم” در آبها تردد داشته است.
در ماه اوت سال جاری مشخص شد که ۳۶ نفتکش ایران با ثبت دوباره در تانزانیا، با پرچم این کشور در آبهای آزاد تردد کرده و به این ترتیب تحریم‌های نفتی را دور زده‌اند. دولت تانزانیا در آن زمان اعلام کرد که از این اقدام ایران مطلع نبوده و از شروع تحقیقات در این زمینه خبر داد.
شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی اغلب کشتی‌های خود را در کشورهای دیگر به ثبت می‌رساند تا با استفاده از پرچم آنها در آب‌های بین‌المللی رفت و آمد کند. از حدود دو سال پیش و با تشدید تحریم‌ها علیه ایران محدودیت‌های اعمال شده شامل اینگونه شناورهای نیز می‌ش

آغاز به کار سایت “ما با سانسور مبارزه می‌کنیم

 
 سازمان “گزارشگران بدون مرز” با گشایش سایتی تازه به دنبال جمع‌آوری و انتشار محتوای سانسورشده در جهان و ترجمه‌ی آن به زبان‌های انگلیسی و فرانسه است. آثار افرادی که به دلیل تولیدات خود سرکوب شده‌اند، نیز منتشر خواهد شد.
سازمان “گزارشگران بدون مرز” روز سه‌شنبه (۲۷ نوامبر) سایت ویژه‌ای را برای مبارزه با سانسور در کشورهای تحت سرکوب راه‌اندازی کرد. این سایت تازه‌ی این نهاد حامی حقوق روزنامه‌نگاران و وب‌نگاران در سراسر جهان، با نام ” ما با سانسور مبارزه می‌کنیم” (http://www.wefightcensorship.org/) فعالیت خواهد کرد.
دویچه وله نوشت: سازمان “گزارشگران بدون مرز” اعلام کرده که در این سایت هرگونه محتوایی که “سانسور”  یا حق دسترسی به آن ممنوع شده جمع‌آوری خواهد شد و در اختیار کاربران قرار خواهد گرفت. بیانیه‌ی این سازمان می‌گوید آثار نویسندگان و هنرمندانی نیز که به دلیل تولید اثر هنری یا ادبی خود، با بازجویی، زندان، شکنجه یا فشار مواجه شده‌اند نیز در این سایت در اختیار مخاطبان قرار می‌گیرد.
گزارشگران بدون مرز اعلام کرده که بسیاری از آثار سانسور شده‌ای که جمع‌آوری خواهند کرد به زبان‌های فارسی، چینی، عربی و ویتنامی است. حکومت‌‌های این کشورها کارنامه‌ی سنگینی در سانسور و اعمال محدودیت برای نویسندگان و هنرمندان دارند. قرار است آثاری که با سانسور مواجه شده‌اند هم به زبان اصلی خود در سایت قرار گیرد و هم به دو زبان انگلیسی و فرانسه نیز برای استفاده‌ی طیف گسترده‌ای از مخاطبان ترجمه شود.
تلاش برای بی‌اثر کردن سانسور
کریستف دولوار، دبیرکل سازمان “گزارشگران بدون مرز” درباره‌ی افتتاح این پروژه‌ی تازه گفت: «این سایت تلاشی است برای تشویق دولت‌ها برای پایان دادن به سانسور و رعایت حق آزادی بیان. در این سایت ما براساس قاعده‌ی “هرآن‌چه که ممنوع شود، بیشتر مطرح خواهد شد” برای بی‌اثر کردن سانسور و پنهان‌کاری فعالیت خواهد کرد.»
دبیرکل این سازمان مدافع حقوق خبرنگاران تاکید کرده است که آن‌ها می‌‌خواهند به دولت‌ها نشان دهند که وقتی روزنامه‌ای توقیف، ویدیویی سانسور یا  نویسنده‌ای از حق آزادی انتشار محروم می‌شود، دولت‌ها دیگر نمی‌توانند مانع از پخش اثر در عرصه‌ی جهانی شوند.
از دیگر خدمات این سایت تازه، آموزش مهارت‌های لازم به شهروندان خبرنگار برای ایمنی بیشتر در وب‌گردی و انتشار ایمن محتوای سانسورشده در پلات‌فرم وب‌سایت است.
گزارشگران بدون مرز توضیح داده که با استفاده از برنامه‌ی نرم‌افزاری “گاوصندوق ایمن” که در سایت تعبیه شده است، کاربران از سراسر جهان می‌توانند به شکل ناشناس و ایمن، محتوای سانسورشده را در سایت آپلود کنند. این محتوا بعد از بررسی از سوی گردانندگان سایت، به شکل عمومی در سایت منتشر و ترجمه خواهد شد.
آژانس تبلیغاتی ” پوبلیسیس بروکسل” نیز به مناسبت افتتاح این پروژه‌ی مبارزه با سانسور، حق استفاده از عکس‌های سران کشورهایی با نظام سانسورگر و تمامیت‌خواه را در اختیار “گزارشگران بدون مرز” قرار داده است. عکس‌های بشار اسد، محمود احمدی‌نژاد و ولادیمیر پوتین با شعار “نظام‌های تمامیت‌خواه دیگر نمی‌توانند چیزی را پنهان کنند” در این وب‌سایت قرار گرفته است.
سخنرانی آیت‌الله خمینی، اولین سند سانسورشده از ایران
وب‌سایت “ما با سانسور مبارزه می‌کنیم” به عنوان اولین سندی که مشمول سانسور شد، ویدیوی سخنرانی آیت‌الله خمینی در بهشت زهرای تهران در اولین ساعات ورود به ایران در بهمن ماه ۱۳۵۷ را منتشر کرده است.
رهبر پیشین جمهوری اسلامی ایران در این سخنرانی مشهور خود با انتقاد شدید از حکومت پهلوی، بر حق ملت برای اعتراض به حکومت “نامشروغ و غیرانتخابی” تاکید کرده و وعده داد که آب و برق و نفت برای شهروندان مجانی خواهد شد.
در سال‌های اخیر این ویدیوی معروف همیشه با سانسور بخش‌های اصلی آیت‌الله خمینی از رسانه‌های جمعی ایران پخش یا نقل‌قول شد و این سخنرانی به مرور بیشتر و بیشتر سانسور شد.
پس از انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری در سال ۱۳۸۸ نیز صداوسیمای جمهوری اسلامی دیگر این سخنرانی معروف را که در آن رهبر پیشین انقلاب “سرکوب‌گران مردمی” را با بدترین نسبت‌ها خطاب قرار می‌داد، پخش نک

27 Kasım 2012 Salı

نامه ی سرگشاده به (یو.ان) جهت ارجاع پرونده ی سه پناهنده به اروپا

 
نامه ی سرگشاده به (یو.ان) جهت ارجاه پرونده ی سه پناهنده به اروپا
با سلام
مسوولین محترم در سازمان ملل – ترکیه
……………………………………………
خطاب به ریاست محترم کمیسیاریای عالی پناهندگان ترکیه ودیگر مقامات ارشد در این سازمان حقوق بشری اعلام می کنیم که سه پناهنده ی فعال حقوق بشر و معترض به نقض اقلیتهای مذهبی از سوی رژیم جمهوری اسلامی به حمایت بین المللی نیازمند هستند. این پناهندگان بنا به دلایل مبهم وغیر منطقی از سوی کشورهای امریکا واسترالیا پرونده ی آنها رد شده است اما ما در دفتر کمیته ی مرکزی گزارشگران و فعالین (فدراسیون بین المللی پناهندگان ایرانی) تایید می کنیم که این سه فعال حقوق بشر تا چه اندازه صلح دوست و حامی انسانها هستند و به دلیل فعالیتهای گذشته در ایران و فعالیتهای جدید در ترکیه علیه جمهوری اسلامی جان آنها در خطر جدی می باشد و در صورت بازگشت به ایران با شکنجه و اعدام مواجه خواهند شد.
به همین جهت رسما از همکارانمان در بخش کشوری (یو.ان) ترکیه به ویژه (خانم لرزان مسوول محترم بخش کشوری) می خواهیم تا پرونده ی این عزیزان را به کشور دموکراتیک نروژ و یا کشور آزاد فنلاند و یا هر کشور مناسب اروپایی ارجاع دهید.
ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی کشور امنی نیست وهیچ پناهجوی ایرانی نباید به ایران بازگردانیده شود.
ارتباط شما با ما موجب ارتباطات مستحکم تر وپایدارتر خواهد شد.
با نهایت تشکر
گزارشگران پناهنده در ترکیه
تاریخ تنظیم بیانیه:
۲۷/۱۱/۲۰۱۲
…………………………………..
مشخصات کامل این سه پناهنده:
۱) فاطمه قهرمانی دولاما
تاریخ تولد:
۱۴/۰۳/۱۹۷۲
شماره کیس:
۳۸۵-۰۹C04307
2)جواد سعید زاده
تاریخ تولد:
۱۶/۰۹/۱۹۸۰
شماره کیس:
۳۸۵-۰۹C04307
3) بهزاد وحید دیزجی
تاریخ تولد:
۲۳/۰۹/۱۹۸۱
شماره کیس:
۳۸۵-۰۹C04306

26 Kasım 2012 Pazartesi

تولد مهراوه نسرین ستوده، جشنی که جشن نبود

 
پنجشنبه تولد مهراوه بود. این سومین تولدی است که مهراوه بدون حضور مادر برگزار می کند. تولدی دیگرگونه با تولد دختر بچه های همسن و سالش. تولدی که در آن از شادی بزرگ شدن و هیجان روشن کردن کیک و رقص ها و شیطنت های دخترانه چندان خبری نبود. باز کردن کادوها شوری بر نمی انگیزد چرا که هیجانی دیگر همه چیز را در سایه قرار داده است. نگرانی برای مادری که دیروز ۳۷ امین روز اعتصابش را تمام می کرد. این روزها به مانند بسیاری دیگر نگرانم، نگرانم برای جان عزیز نسرین ستوده. نگرانم برای جان عزیزی که مایه مباهات و فخر بسیاری از ماست و اکنون در تنهایی به مبارزه ای دست زده است که ذره ذره وجود عزیزش را بی رمق و ناتوان می کند. این روزها نگرانم، هر روز با اضطراب روزم را آغاز می کنم. صدای رضا خندان که همیشه امید دهنده و شادی بخش بود، این روزها غمگین و مضطرب است و گاه توان روبرو شدن با آن را ندارم. سعی می کنم در ساعت هایی که او منزل نیست به منزلشان تلفنی بکنم و خبری از نسرین بگیرم. به راستی نسرین ستوده چه می خواهد که این چنین جانش را مایه اعتراضش قرار داده است. او چه می خواهد که زندانبانانش و کسانی که او را به بند انداخته اند، حاضر به پذیرش خواسته هایش نیستند. نسرین سال ها برای کودکانی کار می کرد که قانون سن مسئولیت کیفریشان را ۹ سال و ۱۵ سال قرار داده بود. نسرین پله های دادگاه ها را بالا و پایین می رفت، آن چه در توانش داشت به کار می بست تا به قاضیان و افکار عمومی بفهماند که این کودکان هنوز توان به عهده گرفتن مسئولیت اعمالشان را ندارند. آنان کودکند و به مانند کودکان باید با اعمال مجرمانه اشان برخورد شود. اکنون مهراوه ۱۲ ساله اش نه تنها سال ها با سن مسئولیت کیفری که کنوانسیون حقوق کودک بر آن تاکید دارد فاصله دارد بلکه جرمی مرتکب نشده است که مسئولان امنیتی او را ممنوع الخروج می کنند و به دادگاه انقلاب فرا می خوانند.
به گزارش تا قانون خانواده برابر، نیما شمع تولد سه سالگیش را زمانی فوت کرد که مادرش در زندان بود. تولد نیما در میان کسانی برگزار شد که تا آن روز برای او غریبه بودند. به یاد می آورم روز تولد نیما در سه سالگیش را. او شاد بود و می رقصید، هنوز معنای دور بودن مادرش را در نیافته بود. او فکر می کرد نسرین برای ماموریت کاری از او دور شده است و به زودی بر می گردد. نیما امسال شمع های ۵ سالگیش را هم بدون حضور مادر فوت کرد. اما نیما دیگر آن نیمای سه ساله نیست. نگاه غمگینش هر بار آتش به دلم می زند. پسرکم دامون چند ماهی از زمانی که نیما مجبور شد شب ها بدون قصه های نسرین به خواب رود، بزرگ تر است. روزهایی که به دلایلی مرا در تمام روز نمی بیند، اول با من سر سنگین است. به چشم هایم نگاه نمی کند و بعدا هنگامی که ناگفته آشتی می کند، می خواهد مدت ها در آغوشم بماند. هر وقت که این حالات دامون را می بینم، دوباره نگاه نیما و تمنای او برای در آغوش نسرین بودن برایم زنده می شود. رضا خندان توضیح می دهد که چگونه یک ملاقات حضوری دلچسب نیما را سرحال می کند و هفته ها به او انرژی می دهد. گاه با خودم می اندیشم آیا سیستم قضایی ما، هر گز خود را به چنین اموری مشغول می کند؟ به راستی نیما و مهراوه چه گناهی کرده اند که از ملاقات حضوری مادرشان، از فرصت در آغوش گرفتن او محرومند. به راستی نسرین که وکیلی قانونمدار بود چه گناهی مرتکب شده است که نه تنها خودش، بلکه فرزندان، همسر و مادر و خواهرش نیز باید تنبیه شوند. همه این ها را مرور می کنم و کم کم به دلایل خشم نسرین واقف می شوم. خشم از دستگاهی که برای فشار آوردن به زندانی ای که دوران محکومیت اش را طی می کند، روز ملاقات او را به روز دیگری می اندازد، مبادا در آن روز نسرین چشمش به خانواده های دیگر زندانیان بیفتد. خشم از دستگاهی که مرخصی کوتاهی را از او دریغ می کند تا چند روزی بی حساب و کتاب کودکانش را در آغوش گیرد و ببوسد. خشم از دستگاهی که ملاقات حضوری او و کودکانش را ممنوع می کند و خشم از کسانی که وکیلی قانونمدار را شش سال به زندان محکوم می کنند، در جستجوی باطل کردن پروانه وکالتش بر می آیند و او را ۲۰ سال از اشتغال به وکالت باز می دارند.
نسرین یک تنه با تنها ابزاری که در دسترس دارد به مبارزه ای نابرابر برخواسته است. پنجشنبه صحبت از دوستی بود که بیش از دو هفته در همراهی با نسرین دست به اعتصاب غذا زده است. او آن جا حضور داشت و به روایت کسانی که حتی هفته قبل او را دیده بودند، بسیار تکیده و لاغر شده بود. او می خواست به نسرین بگوید که در مبارزه اش تنها نیست و دیگرانی در این مبارزه همراه اویند. او می خواست به نسرین پیام دهد که جان عزیزش را برای میهن عزیزمان نگاه دارد که ما به شدت به او نیازمندیم. ما که به روزمرگی همراه با اضطرابمان خو گرفته ایم، ما که شجاعت عمل را از دست داده ایم و او مجبور است یک تنه در مقابل دستگاهی بیاستد که گوشش را به درخواست های بر حق بهترین شهروندانش بسته اس

25 Kasım 2012 Pazar

هفته گذشته، فیروزه طبیعی، مادر دو کودک خردسال، جهت اجرای حکم محکومیت شش سال و سه ماه یک روز خود بازداشت گردید

 
بنا به گزارش دریافتی از رهسا نیوز، هفته گذشته روز بیست و هفتم آبان چند مامور لباس شخصی به محل اقامت فیروزه طبیبی، مادر دو فرزند خردسال، نیکا شش ساله و نوا دوساله هجوم برده و ضمن تفتیش منزل وی را بازداشت کردند.
گفتنی است، طبق دادنامه ای که از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه صادر شده بود ،خانم فیروزه طبیبی و همسر ایشان حسین شنبه (دانشگر)، به اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور از طریق حضور در اغتشاشات مورخ شنبه ۲۳/۳/۱۳۸۸، یکشبه ۲۴/۳/۱۳۸۸، دوشنبه مورخ ۲۵/۳/۱۳۸۸، سه شنبه ۲۶/۳/۱۳۸۸ و چهارشنبه ۲۷/۳/۱۳۸۸ که موجب اخلال در نظم عبور و مرور شهروندان و اختلال ترافیکی در شهر و ایجاد بلوا و آشوب و فعالیت تبلیغی علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی از طریق پخش اعلامیه و پلاکارد در تاریخ ۲۳/۳/۱۳۸۸ و گزارش اغتشاش به شبکه های ماهواره ای و فعالیت در کمپین یک میلیون امضا، کمپین لغو قانون سنگسار و توهین به ریاست جمهوری کشور به مناسبت انجام وظیفه به استناد سوابق فیروزه طبیبی و حسین شنبه (دانشگر) که برای ضد انقلاب به بهانه حضور در ستاد انتخابات میرحسین موسوی، همکاری داشته است و ارتباط با افراد ضد انقلاب خارج از کشور متهم گردیده اند.
گفتنی است که دادگاه ، به استناد مواد ۴۹۹، ۵۰۰، ۶۱۰،۶۱۱،۶۰۹ و۴۷ قانون مجازات اسلامی هر دو را با این عقیده که اخلال در نظم عمومی و اخلال در امنیت، تعدد معنوی است که در این خصوص دادگاه مکلف است اشد مجازات را مورد حکم قرار دهد، در خصوص تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به یک سال حبس تعزیری و بابت تبانی و اجتماع و عضویت در تشکیلاتی که علیه امنیت کشور اقدام نموده است به پنج سال حبس تعزیری و بابت توهین به رئیس جمهوری کشور اسلامی ایران به نود و یک روز حبس تعزیر ( جمعا به شش سال و سه ماه و یک روز حبس تعزیری ) محکوم نمود .
پیش از صدور رای با پیگری وکیل پرونده هر دو متهمین به دلیل بیماری که ناشی از فشارهای روحی و روانی بود پس از دو ماه بازداشت در انفرادی زندان اوین با قرار تامین کیفری آزاد می گردند.
گفتنی است که این حکم در دی ماه ۱۳۸۸ مورد اعتراض وکیل متهمین قرار گرفت و در اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹ توسط شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر تایید می گردد، پس از تایید حکم دادگاه بدوی پرونده جهت اجرای حکم به دایره اجرای احکام ارسال می شود. در این زمان به دلیل اینکه خانم فیروزه حبیبی باردار بوده اند حکم صادره نسبت به ایشان معلق می گردد و همسر ایشان نیز از معرفی خود استنکاف می ورزند .
هفته گذشته در حالی که خانواده فیروزه طبیبی محل اقامت خود را تغییر داده و در محل نامعلومی زندگی می کردند عده ای از مامورین لباس شخصی به منزل ایشان هجوم برده و وی را به محل نامعلومی می برند .
در حال حاضر خانواده ایشان پیگیر پرونده خانم فیروزه طبیبی شده که روز چهارشنبه اعلام شد که ایشان برای اجرای حکم بازداشت شده اند .
لازم به توضیح است که خانم طبیبی و آقای شنبه ( دانشگر) هر دو در خصوص اخذ رضایت از اولیا دم پرونده های محکومین به اعدام در ایران فعال بوده و با برخی از انجمن های حقوق کودکان و زنان همکاری کرده و در زمان انتخابات در ستاد انتخابات میرحسین موسوی نیز فعالیت می نموده اند که در روز سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۸ و در پی دستگیری های پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت می گردند

23 Kasım 2012 Cuma

بازداشت ۱۰ تن از اعضای حزب پان ایرانیست در کرج..

 
در پی حمله ماموران امنیتی به منزل مهندس کرمانی ۱۰ تن از اعضای حزب پان ایرانیست بازداشت شدند.
به گزارش خبرنامه ملّی ایرانیان از تارنمای سازمان جوانان پان ایرانیست، عصر روز پنج شنبه، ۲ آذر ۱۳۹۱ ماموران امنیتی بدون اعلان قبلی به منزل مهندس رضا کرمانی هجوم بردند و ۱۰ تن از اعضای حزب پان ایرانیست را بازداشت کردند .
اسامی هشت تن از افراد بازداشت شده به این شرح است: حجت کلاشی، هومن اسکندری، فرهاد باغبانی، اوژن اکبری، حسین شهریاری، کسری علاسوند، علیرضا سلیمانی، جاوید
از محل نگهداری ایشان و دلایل بازداشت تا کنون اطلاعی در دست نیست

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر: حبس خودسرانه نسرین ستوده و اعمال فشار بر او ادامه دارد..

 
دریافتی خبرنامه ملّی ایرانیان؛ فراخوان فوری ـ برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر
اطلاعات تازه
IRN 006 / 0910 / OBS 108.4
ایران: حبس خودسرانه/نقض حق ملاقات منظم با خانواده
۲ آذر ۱۳۹۱
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:

حبس خودسرانه نسرین ستوده و اعمال فشار بر او ادامه دارد

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، اطلاعات تازه ای دریافت کرده و از شما درخواست می کند فورا در باره مساله زیر در ایران اقدام کنید.
اطلاعات تازه
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از تداوم فشارهای خودسرانه در حبس بر خانم نسرین ستوده مطلع شده است. خانم نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری است که به دفاع از نوجوانان محکوم به اعدام، زندانیان عقیدتی، فعالان حقوق بشری و کودکان قربانی اذیت و آزار شهرت دارد. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر بوده و برنده جایزه معتبر حقوق بشری ساخاروفِ پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۲ است.
بنا به اطلاع دریافتی، خانم نسرین ستوده که حکم محکومیت شش سال زندان خود را در زندان اوین می‌گذراند، سرانجام در روز ۳۰ آبان ۱۳۹۱ اجازه یافت در حضور مأموران امنیتی با همسر و فرزندان خود دیدار کند. خانم ستوده بسیار لاغر شده و وزن او به ۴۳ کیلو کاهش یافته است. او به اعتصاب غذای خود در اعتراض به فشار علیه فرزندان و همسر خود ادامه می‌دهد.
اعضای خانواده او به مدت چند هفته از دیدار با وی محروم بودند، به‌استثنای دیداری در تاریخ ۲۲ آبان که فقط فرزندانش توانستند با او دیدار کنند.
برنامه نظارت یادآوری می‌کند که خانم ستوده از تاریخ ۲۶ مهرماه در اعتراض به محدودیت بر حق ملاقات خود و فشار بر فرزندان و همسرش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
در پی اعتصاب غذای خانم ستوده، مسئولان زندان او را به سه هفته حبس انفرادی تنبیهی محکوم کردند. [۱] در تاریخ ۱۰ آبان، چندی پس از شروع اعتصاب غذا، او به صورت غیر قانونی از بند زنان به بند ۲۰۹ [۲] منتقل شد و تا تاریخ ۲۹ آبان در آنجا ماند؛ در حالی که بند “عادی” سلول‌های انفرادی زندان بند ۲۴۰ است که در اختیار اداره زندان ـ و قوه قضاییه ـ قرار دارد. بنابراین، انتقال او به بند ۲۰۹ غیرقانونی بود.
برنامه نظارت یک بار دیگر از دولتمردان ایران می‌خواهد که خانم نسرین ستوده‌ و به طور کلی تمام وکلای حقوق بشری و مدافعان حقوق بشر را که در حال حاضر به خاطر فعالیت‌های حقوق بشر خود در ایران در زندان هستند، فوری و بدون قید و شرط آزاد کنند.
اطلاعات پیشینه ای
ماموران امنیتی دفتر کار و منزل خانم نسرین ستوده در روز ۶ شهریور ۱۳۸۹ مورد جستجو قرار داده و اموال او را توقیف کردند.
خانم ستوده در روز ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ پس از دریافت احضاریه از دادستانی مستقر در زندان اوین به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «تبانی و اجتماع به قصد اقدام علیه امنیت ملی» در پی مصاحبه با رسانه های بین المللی و نیز «عضویت در یک سازمان غیرقانونی» [کانون مدافعان حقوق بشر] به زندان اوین مراجعه کرد. بازپرس پس از بازجویی خانم ستوده را بازداشت کرد. به وکیل او اجازه حضور در بازجویی داده نشد.
خانم ستوده پیش از دستگیری چندین بار، از جمله در گفتگویی با رادیو فردا در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹، گفته بود که دولتمردان ایران از مالیات برای اذیت و آزار وکلای حقوق بشری و محدود کردن فعالیت آنها استفاده می کنند. او خانم شیرین عبادی را مثال زده بود که برای دریافت وجه نقد جایزه صلح نوبل محکوم به پرداخت صدها هزار دلار شده است.
خانم ستوده در طی بازداشت مدت های طولانی در سلول انفرادی به سر برد و از تماس با خانواده و وکیل محروم بود. او پس از سه بار اعتصاب غذای خشک در اعتراض به شرایط زندان و نقض موازین قضایی با خطر مرگ روبرو شد. بنا به گزارش ها او را برای کسب اعتراف به زور در زندان شکنجه کرده اند.
خانم نسرین ستوده در روز ۷ آذر ۱۳۸۹ در دادگاه انقلاب حضور پیدا کرد. وکلای او در دادگاه خواهان آزادی او به قید وثیقه شدند که مورد پذیرش دادگاه قرار نگرفت.
دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۶ در روز ۱۹ دی ۱۳۸۹، خانم نسرین ستوده را به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «عضویت در یک سازمان غیرقانونی» به ۱۱ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از اشتغال به وکالت و سفر به خارج محکوم کرد. در روز ۲۳ شهریور ۱۳۹۰، شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر حکم او را به ۶ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از اشتغال به وکالت کاهش داد. او در دادگاه دیگری به اتهام «عدم رعایت حجاب در یک پیام ویدیویی» به جریمه نقدی محکوم شد.
در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۹۱، دولتمردان خروج همسر و دختر ۱۲ ساله خانم ستوده را از کشور ممنوع کردند. پرونده این دو اکنون به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ارجاع شده که آنها را احضار کرده است.
مسئولان زندان در مهرماه ۱۳۹۱، بدون ارایه هرگونه دلیل قانونی، روز ملاقات خانم ستوده را از یکشنبه به چهارشنبه تغییر دادند. این اقدامِ مغایر با مقررات زندان، علاوه بر محرومیت او از ملاقات حضوری، ملاقات های خانوادگی را بیش از پیش دشوار کرد. پس از شروع اعتصاب غذا، مسئولان زندان روز ملاقات را دوباره به یکشنبه تغییر دادند. لازم به یادآوری است که خانم ستوده از اردیبهشت ۱۳۹۰ از استفاده از تلفن محروم بوده است.
اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
۱- تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی خانم نسرین ستوده و تمام مدافعان حقوق بشر در ایران را تضمین کنند؛
۲ ـ فورا و بدون قید و شرط او، و تمام مدافعان حقوق بشر در ایران، را آزاد کنند، زیرا بازداشت آنها خودسرانه و فقط به قصد سرکوب فعالیت های حقوق بشری آنهاست؛
۳ ـ تا آن زمان هر گونه مراقبت پزشکی لازم در طی بازداشت او را در اختیارش قرار دهند؛ و امکان دیدار بدون مانع با خانواده اش را فراهم سازند؛
۴ ـ به هرگونه اقدام تهدیدآمیز و آزاردهنده، ازجمله در سطوح قضایی، علیه او و تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
۵ ـ در هر شرایطی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده، رعایت کنند، به ویژه:
• ماده ۱ آن که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
• ماده (ج) ۵ که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی و در ارتباط با دیگران در سطوح ملی و بین المللی با سازمان¬های غیردولتی یا بین دولتی ارتباط برقرار کنند،»
• ماده ۹ که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی و در ارتباط با دیگران از جمله [...] کمک حرفه ای و تخصصی حقوقی یا مشاوره و یاری از نوع دیگر برای دفاع از حقوق بشر و آزادی های اساسی ارائه کنند»
• ماده ۲ـ۱۲ که می گوید: «دولت باید کلیه تدبیرهای لازم را به کار گیرد تا حمایت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، تبعیض منفی عملی و یا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه دیگر در پی استفاده مشروع و قانونی این افراد از حقوق مذکور در اعلامیه حاضر، تضمین گردد.»
۶ ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
نامه ها را به مقامات زیر ارسال کنید:
• رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله سیدعلی خامنه ای: info_leader@leader.ir
• ریاست جمهوری، آقای محمود احمدی نژاد: فکس: ۵۸۸۰ ۶۴۹ ۲۱ ۰۰۹۸
dr-ahmadinejad@president.ir
• ریاست قوه قضاییه، آیت الله صادق لاریجانی: info@dadiran.ir؛ info@bia-judiciary.ir & info@dadgostary-tehran.ir؛ فکس: ۶۵۶۷ ۳۳۱۱ ۲۱ ۹۸+/۶۶۷۱ ۸۷۹ ۲۱ ۹۸+
• وزیر امور خارجه، آقای علی اکبر صالحی: فکس: ۶۶۷۴۳۱۴۹-۲۱-۹۸+ matbuat@mfa.gov
• دبیر ستاد حقوق بشر، آقای محمد جواد لاریجانی، info@humanrights-iran.ir
• سفیر محمدرضا سجادی، نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، سوئیس
Permanent Mission of the Islamic Republic of Iran, Chemin du Petit-Saconnex 28, 1209 Geneva, Switzerland, Fax: +41 22 7330203
Email: mission.iran@ties.itu.int
• سفارت ایران در بروکسل، بلژیک
Embassy of Iran in Brussels, 15 a avenue Franklin Roosevelt, 1050 Bruxelles, Belgium, Fax: + 32 2 762 39 15.
Email: iran-embassy@yahoo.com
لطفا به نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در کشورخودتان نیز نامه بنویسید.
**********
پاریس ـ ژنو، ۲ آذر ۱۳۹۱
لطفا ما را از هرگونه اقدام انجام شده با ذکر شماره این درخواست مطلع فرمایید.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامهء مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
E-mail: Appeals@fidh-omct.org
• Tel and fax FIDH + 33 (0) 1 43 55 25 18 / +33 1 43 55 18 80

22 Kasım 2012 Perşembe

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر: حبس خودسرانه نسرین ستوده و اعمال فشار بر او ادامه دارد..

 
دریافتی خبرنامه ملّی ایرانیان؛ فراخوان فوری ـ برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر
اطلاعات تازه
IRN 006 / 0910 / OBS 108.4
ایران: حبس خودسرانه/نقض حق ملاقات منظم با خانواده
۲ آذر ۱۳۹۱
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:

حبس خودسرانه نسرین ستوده و اعمال فشار بر او ادامه دارد

برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، که برنامه مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است، اطلاعات تازه ای دریافت کرده و از شما درخواست می کند فورا در باره مساله زیر در ایران اقدام کنید.
اطلاعات تازه
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر از طریق «جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران» (LDDHI) از تداوم فشارهای خودسرانه در حبس بر خانم نسرین ستوده مطلع شده است. خانم نسرین ستوده، وکیل حقوق بشری است که به دفاع از نوجوانان محکوم به اعدام، زندانیان عقیدتی، فعالان حقوق بشری و کودکان قربانی اذیت و آزار شهرت دارد. او عضو کانون مدافعان حقوق بشر بوده و برنده جایزه معتبر حقوق بشری ساخاروفِ پارلمان اروپا در سال ۲۰۱۲ است.
بنا به اطلاع دریافتی، خانم نسرین ستوده که حکم محکومیت شش سال زندان خود را در زندان اوین می‌گذراند، سرانجام در روز ۳۰ آبان ۱۳۹۱ اجازه یافت در حضور مأموران امنیتی با همسر و فرزندان خود دیدار کند. خانم ستوده بسیار لاغر شده و وزن او به ۴۳ کیلو کاهش یافته است. او به اعتصاب غذای خود در اعتراض به فشار علیه فرزندان و همسر خود ادامه می‌دهد.
اعضای خانواده او به مدت چند هفته از دیدار با وی محروم بودند، به‌استثنای دیداری در تاریخ ۲۲ آبان که فقط فرزندانش توانستند با او دیدار کنند.
برنامه نظارت یادآوری می‌کند که خانم ستوده از تاریخ ۲۶ مهرماه در اعتراض به محدودیت بر حق ملاقات خود و فشار بر فرزندان و همسرش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است.
در پی اعتصاب غذای خانم ستوده، مسئولان زندان او را به سه هفته حبس انفرادی تنبیهی محکوم کردند. [۱] در تاریخ ۱۰ آبان، چندی پس از شروع اعتصاب غذا، او به صورت غیر قانونی از بند زنان به بند ۲۰۹ [۲] منتقل شد و تا تاریخ ۲۹ آبان در آنجا ماند؛ در حالی که بند “عادی” سلول‌های انفرادی زندان بند ۲۴۰ است که در اختیار اداره زندان ـ و قوه قضاییه ـ قرار دارد. بنابراین، انتقال او به بند ۲۰۹ غیرقانونی بود.
برنامه نظارت یک بار دیگر از دولتمردان ایران می‌خواهد که خانم نسرین ستوده‌ و به طور کلی تمام وکلای حقوق بشری و مدافعان حقوق بشر را که در حال حاضر به خاطر فعالیت‌های حقوق بشر خود در ایران در زندان هستند، فوری و بدون قید و شرط آزاد کنند.
اطلاعات پیشینه ای
ماموران امنیتی دفتر کار و منزل خانم نسرین ستوده در روز ۶ شهریور ۱۳۸۹ مورد جستجو قرار داده و اموال او را توقیف کردند.
خانم ستوده در روز ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ پس از دریافت احضاریه از دادستانی مستقر در زندان اوین به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «تبانی و اجتماع به قصد اقدام علیه امنیت ملی» در پی مصاحبه با رسانه های بین المللی و نیز «عضویت در یک سازمان غیرقانونی» [کانون مدافعان حقوق بشر] به زندان اوین مراجعه کرد. بازپرس پس از بازجویی خانم ستوده را بازداشت کرد. به وکیل او اجازه حضور در بازجویی داده نشد.
خانم ستوده پیش از دستگیری چندین بار، از جمله در گفتگویی با رادیو فردا در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹، گفته بود که دولتمردان ایران از مالیات برای اذیت و آزار وکلای حقوق بشری و محدود کردن فعالیت آنها استفاده می کنند. او خانم شیرین عبادی را مثال زده بود که برای دریافت وجه نقد جایزه صلح نوبل محکوم به پرداخت صدها هزار دلار شده است.
خانم ستوده در طی بازداشت مدت های طولانی در سلول انفرادی به سر برد و از تماس با خانواده و وکیل محروم بود. او پس از سه بار اعتصاب غذای خشک در اعتراض به شرایط زندان و نقض موازین قضایی با خطر مرگ روبرو شد. بنا به گزارش ها او را برای کسب اعتراف به زور در زندان شکنجه کرده اند.
خانم نسرین ستوده در روز ۷ آذر ۱۳۸۹ در دادگاه انقلاب حضور پیدا کرد. وکلای او در دادگاه خواهان آزادی او به قید وثیقه شدند که مورد پذیرش دادگاه قرار نگرفت.
دادگاه انقلاب تهران شعبه ۲۶ در روز ۱۹ دی ۱۳۸۹، خانم نسرین ستوده را به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» و «عضویت در یک سازمان غیرقانونی» به ۱۱ سال زندان و ۲۰ سال محرومیت از اشتغال به وکالت و سفر به خارج محکوم کرد. در روز ۲۳ شهریور ۱۳۹۰، شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر حکم او را به ۶ سال زندان و ۱۰ سال محرومیت از اشتغال به وکالت کاهش داد. او در دادگاه دیگری به اتهام «عدم رعایت حجاب در یک پیام ویدیویی» به جریمه نقدی محکوم شد.
در تاریخ ۲۱ تیر ۱۳۹۱، دولتمردان خروج همسر و دختر ۱۲ ساله خانم ستوده را از کشور ممنوع کردند. پرونده این دو اکنون به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ارجاع شده که آنها را احضار کرده است.
مسئولان زندان در مهرماه ۱۳۹۱، بدون ارایه هرگونه دلیل قانونی، روز ملاقات خانم ستوده را از یکشنبه به چهارشنبه تغییر دادند. این اقدامِ مغایر با مقررات زندان، علاوه بر محرومیت او از ملاقات حضوری، ملاقات های خانوادگی را بیش از پیش دشوار کرد. پس از شروع اعتصاب غذا، مسئولان زندان روز ملاقات را دوباره به یکشنبه تغییر دادند. لازم به یادآوری است که خانم ستوده از اردیبهشت ۱۳۹۰ از استفاده از تلفن محروم بوده است.
اقدام های مورد درخواست:
لطفا به دولتمردان ایران نامه بنویسید و از آنها بخواهید:
۱- تحت هر شرایطی، سلامت روحی و جسمانی خانم نسرین ستوده و تمام مدافعان حقوق بشر در ایران را تضمین کنند؛
۲ ـ فورا و بدون قید و شرط او، و تمام مدافعان حقوق بشر در ایران، را آزاد کنند، زیرا بازداشت آنها خودسرانه و فقط به قصد سرکوب فعالیت های حقوق بشری آنهاست؛
۳ ـ تا آن زمان هر گونه مراقبت پزشکی لازم در طی بازداشت او را در اختیارش قرار دهند؛ و امکان دیدار بدون مانع با خانواده اش را فراهم سازند؛
۴ ـ به هرگونه اقدام تهدیدآمیز و آزاردهنده، ازجمله در سطوح قضایی، علیه او و تمامی مدافعان حقوق بشر در ایران پایان دهند؛
۵ ـ در هر شرایطی اعلامیه سازمان ملل در باره مدافعان حقوق بشر را، که در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۷ (۹ دسامبر ۱۹۹۸) در مجمع عمومی سازمان ملل تصویب شده، رعایت کنند، به ویژه:
• ماده ۱ آن که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی در سطوح ملی و بین المللی برای حمایت از حقوق بشر و آزادی های اساسی و تحقق این حقوق و آزادی ها فعالیت کنند،»
• ماده (ج) ۵ که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی و در ارتباط با دیگران در سطوح ملی و بین المللی با سازمان¬های غیردولتی یا بین دولتی ارتباط برقرار کنند،»
• ماده ۹ که می گوید: «همه افراد حق دارند به صورت فردی یا گروهی و در ارتباط با دیگران از جمله [...] کمک حرفه ای و تخصصی حقوقی یا مشاوره و یاری از نوع دیگر برای دفاع از حقوق بشر و آزادی های اساسی ارائه کنند»
• ماده ۲ـ۱۲ که می گوید: «دولت باید کلیه تدبیرهای لازم را به کار گیرد تا حمایت مراجع ذیصلاح از همه افراد به صورت فردی و گروهی در برابر خشونت، تهدید، اقدامات تلافی جویانه، تبعیض منفی عملی و یا قانونی، فشار یا هرگونه اقدام خودسرانه دیگر در پی استفاده مشروع و قانونی این افراد از حقوق مذکور در اعلامیه حاضر، تضمین گردد.»
۶ ـ به طور کلی، در هر شرایطی تضمین کنند که حقوق بشر و آزادی های اساسی مطابق با عهدنامه های بین المللی حقوق بشر و موازین بین المللی که ایران نیز متعاهد آنهاست رعایت خواهند شد.
نامه ها را به مقامات زیر ارسال کنید:
• رهبر جمهوری اسلامی، آیت الله سیدعلی خامنه ای: info_leader@leader.ir
• ریاست جمهوری، آقای محمود احمدی نژاد: فکس: ۵۸۸۰ ۶۴۹ ۲۱ ۰۰۹۸
dr-ahmadinejad@president.ir
• ریاست قوه قضاییه، آیت الله صادق لاریجانی: info@dadiran.ir؛ info@bia-judiciary.ir & info@dadgostary-tehran.ir؛ فکس: ۶۵۶۷ ۳۳۱۱ ۲۱ ۹۸+/۶۶۷۱ ۸۷۹ ۲۱ ۹۸+
• وزیر امور خارجه، آقای علی اکبر صالحی: فکس: ۶۶۷۴۳۱۴۹-۲۱-۹۸+ matbuat@mfa.gov
• دبیر ستاد حقوق بشر، آقای محمد جواد لاریجانی، info@humanrights-iran.ir
• سفیر محمدرضا سجادی، نمایندگی دائمی جمهوری اسلامی ایران در ژنو، سوئیس
Permanent Mission of the Islamic Republic of Iran, Chemin du Petit-Saconnex 28, 1209 Geneva, Switzerland, Fax: +41 22 7330203
Email: mission.iran@ties.itu.int
• سفارت ایران در بروکسل، بلژیک
Embassy of Iran in Brussels, 15 a avenue Franklin Roosevelt, 1050 Bruxelles, Belgium, Fax: + 32 2 762 39 15.
Email: iran-embassy@yahoo.com
لطفا به نمایندگان دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در کشورخودتان نیز نامه بنویسید.
**********
پاریس ـ ژنو، ۲ آذر ۱۳۹۱
لطفا ما را از هرگونه اقدام انجام شده با ذکر شماره این درخواست مطلع فرمایید.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر، برنامهء مشترک «فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر» (FIDH) و «سازمان جهانی مبارزه با شکنجه» (OMCT) است که به حمایت از مدافعان حقوق بشر اختصاص دارد و هدف اصلی آن پشتیبانی مشخص از این افراد در زمان نیاز است.
برنامه نظارت بر حمایت از مدافعان حقوق بشر:
E-mail: Appeals@fidh-omct.org
• Tel and fax FIDH + 33 (0) 1 43 55 25 18 / +33 1 43 55 18 80

19 Kasım 2012 Pazartesi

رییس انجمن بیهوشی ایران: داروهای بیهوشی کمیاب شده اند

 
رییس انجمن بیهوشی می گوید که در ایران داروهای بیهوشی کمیاب شده‌اند و افزود که «مجبور شده‌ایم از داروهای نسل قبل استفاده کنیم.»
محمدمهدی قیامت ، روز دوشنبه ۲۹ آبان در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس اظهار داشت: «داروهای بیهوشی که در دو دهه گذشته به دلیل کیفیت پایین از فهرست دارویی حذف شده بود هم اکنون به دلیل کمیاب شدن داروها وارد بازار شده‌است.»
به گزارش رادیو فردا، وی با اعلام این مطلب افزود: «نگران سلامت بیماران نیازمند عمل جراحی هستیم اما متأسفانه مسئولان در این زمینه پاسخگو نیستند.»
به گفته رییس انجمن بیهوشی ایران، کمبود داروی بیهوشی «عوارض شدیدی متوجه بیماران می‌کند و وضعیت را به گونه‌ای کرده‌است که نه تنها نگران کیفیت خدمات هستیم بلکه نگران جان بیماران شده‌ایم.»
محمدمهدی قیامت از عنوان کردن نام داروهای از رده خارج شده خودداری کرد و گفت: «این مجموعه داروها می‌توانند عوارض کبدی، و تاخیر در شل شدن عضلات را در پی داشته باشند. بنابراین احساس خطر جدی می‌کنیم.»
به گفته وی، «این مشکل هم در بخش خصوصی و هم در بخش دولتی وجود دارد.»
«پشیمانی واردکنندگان دارو»
در همین حال، محمد جواد نظری مهر، عوض هیات رییسه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس به خبرگزاری مجلس، خانه ملت، گفته که «هم‌اکنون حدود ۹ ماه از سال می‌گذرد، ولی اعتبارات حوزه سلامت هنوز به‌صورت مناسب اختصاص داده نشده‌است.»
وی ادامه داد: «از طرف دیگر متأسفانه بخشی از واردکنندگان دارو به‌علت وجود بوروکراسی اداری در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از واردات محصولات خود پشیمان می‌شوند.»
وی با اظهار بیان اینکه «دولت به‌علت فقدان دوراندیشی قادر به حل مشکلات حوزه سلامت نیست»، افزود: «دولت بعد از آنکه مشکلات این حوزه، تأثیرات سوء خود را بر حوزه دارو گذاشت، تازه به فکر اجرای طرح‌های غیرکارشناسی خود افتاده‌است.»
هفته گذشته رسول خضری، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، اعلام کرد که ذخایر دارویی ایران تا دو ماه دیگر تمام می‌شود. به گفته این نماینده، وزیر بهداشت دولت احمدی‌نژاد هم گفته نمی‌داند که ارز مرجع اختصاص یافته برای دارو کجا مصرف شده‌است.
در هفته‌های اخیر خبرهای متعددی از وخامت اوضاع در بخش درمانی ایران مخابره شده‌است که از آن جمله، «اختصاص اعتبارات به کالاهای لوکس به جای واردات دارو»، «حذف ۵۰ درصد بودجه حمایت از بیماران صعب‌العلاج»، و «گرانی ۲۵۰ تا ۶۷۰ درصدی تجهیزات پزشکی» است.
دیگر گزارش‌ها حاکی است که سهم پرداختی مردم در حوزه سلامت به ۶۰ تا ۷۰ درصد رسیده‌است و طلب بیمارستان‌های خصوصی از بیمه‌های تکمیلی به ۲۰۰ میلیارد تومان رسیده‌است.
«خطر افزایش بیماری‌های مقاربتی» با تصویب تازه دولت
از سوی دیگر، روز دوشنبه روزنامه «عصر ایران» در گزارشی نوشت که «محافظ بهداشتی (کاندوم) به عنوان یکی از کالاهای غیرضرور و لوکس، با تصویب جدید دولت، ثبت سفارش وارداتش به کشور ممنوع شده‌است» و هشدار داد که این امر باعث کمبود ۲۵ درصدی دسترسی به کاندوم در ایران می‌شود.
این گزارش می‌افزاید که «سالانه بیش از ۷۲ میلیون قطعه محافظ بهداشتی در داخل کشور تولید می‌شود و این رقم، سه چهارم نیاز مردم ایران به این کالا را تامین می‌کند.»
«عصر ایران» می‌نویسد: «با ممنوع شدن واردات این کالا به ایران، خلا و کمبودی در بازار بوجود می‌آید که معلوم نیست چگونه می‌خواهد پر شود؟ آیا مقامات دولتی، تدبیری اندیشیده‌اند تا کاهش ۲۵ درصدی محافظ بهداشتی را در سطح کشور جبران کنند؟»
این گزارش در ادامه به «آمار رو رشد بیماری ایدز در ایران» و هشدار مکرر مسئولان وزارت بهداشت و نیروی انتظامی درباره تعداد رو به رشد زنان خیابانی در ایران اشاره کرده و این پرسش را مطرح کرده که «پس چرا به جای اینکه فرهنگ استفاده از محافظ بهداشتی در جامعه ترویج شود، دولت رفتار پرخطر اکثریت روگردان از این کالا را عقلانی فرض کرده و اقلیت مشتری این کالا را از دسترسی به آن محروم می‌کند؟

شکنجه ۲ زندانی بی دفاع توسط اطلاعات سپاه پاسداران ولی فقیه در زاهدان

 


بنابه گزارشات رسیده دستگیری و شکنجه یکی از اتباع ترکیه در زاهدان توسط اطلاعات سپاه پاسداران.
اوایل شهریور ماه یکی از اتباع ترکیه به نام محمد صادق اردم ۵۲ ساله و فرهاد حناره ۴۰ ساله از اهالی شهر ارومیه که به عنوان مترجم همراه وی بوده است به منظور مسافرت به پاکستان عازم شهر زاهدان می شوند تا از کنسولگری پاکستان ویزا گرفته و عازم کشور پاکستان شوند.آنها هنگامی که در شهر زاهدان پیگیر ویزای خود بودند توسط اطلاعات سپاه پاسداران دستگیر می شوند.
این ۲ زندانی ابتدا توسط اطلاعات سپاه متهم به جاسوسی می شوند و چندین هفته در بازداشتگاه سپاه پاسداران مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار می گیرند بازجویان اطلاعات سپاه آنها را با شوکر برقی و زدن کابل به نقاط حساس بدنشان آنها را تحت فشار قرار می دهند که در مقابل دوربینهای تلویزیون اعتراف به جاسوسی نمایند.
اما بازجویان اطلاعات سپاه پس از پی بردن به اینکه این اتهام را نمی توان به آنها نسبت داد، اتهامات خود را تغییر داده و به آنها اتهام قصد خرید مواد مخدر نسبت داده می شود.بازجویان اطلاعات سپاه پاسداران پس از شکنجه های وحشیانه آنها را به زندان مرکزی زاهدان منتقل کردند.
این ۲ زندانی علیرغم گذشت نزدیک به ۳ ماه همچنان در حالت بلاتکلیفی بسر می برند.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،دستگیری، نسبت دادن اتهامات واهی و شکنجه های وحشیانه علیه افراد بی گناه را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت رژیم ولی فقیه به مراجع قضایی بین المللی می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایر

18 Kasım 2012 Pazar

بیانیه دوم ۴۱ زندانی سیاسی؛ جای عامل جنایت و شاهد جنایت عوض شد..

 
۴۱ زندانی سیاسی سبز محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین که پیش از این در شهادت نامه ای از علائم شکنجه در بدن ستار بهشتی گفته بودند، در نامه ای دیگر به انتقال ابوالفضل عابدینی، در پی شهادت حضوری وی در حضور بازپرس، از زندان اوین اعتراض کردند.
به گزارش کلمه، در بخشی از این نامه با بیان اینکه پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود، آمده است: در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که می‌دهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود.
پیش از این کلمه خبر داده بود که در تازه ترین دور فشارها بر روی زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین پس از اعلام شهادت مکتوب و حضوری درباره ی مشاهدات خود از بدن شکنجه شده ی ستار بهشتی، ابوالفضل عابدینی که در آستانه ی اولین مرخصی خود بود به زندان اهواز تبعید شد. وی در اعتراض به این مسئله اعلام کرده که دست به اعتصاب غذا خواهد زد. همچنین روز پنج شنبه دیگر زندانیان سیاسی این بند نیز در حمایت از وی از پذیرش غذا اجتناب کردند.
متن کامل بیانیه ی ۴۱ زندانی سیاسی به همراه اسامی امضا کنندگان که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
به نام خدا
مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا
هرکس کسى را جز به قصاص قتل، یا به جزاى فساد در روى زمین، بکشد مانند این است که همه مردم را کشته باشد. (آیه ۳۲ سوره مائده)
ملت شریف ایران همانگونه که در اطلاعیه قبلی متذکر شدیم، مرحوم ستار بهشتی روز ۱۰/۸/۹۱ از بازداشتگاه پلیس امنیت به بند ۳۵۰ زندان اوین انتقال یافت و در روز ۱۱/۸/۹۱ مجددا از این بند به پلیس امنیت بازگردانده شد. زمانی که وی را به این بند منتقل کردند، آثار ضرب و جرح و شکنجه آشکارا بر روی بدنش مشهود بود که در اطلاعیه قبلی اعلام کردیم و خود آن مرحوم نیز در شکایت نامه‌ای کوتاهی که نوشت این مسائل را به اختصار بیان کرد.
پس از قتل مظلومانه ستار بهشتی، بازپرس شهریاری از دادسرای جنایی تهران در روز سه شنبه ۲۳/۸/۹۱ برای تحقیق به زندان اوین آمد و از تعدادی از افراد بند ۳۵۰ در مورد آن مرحوم سوالاتی نمود از جمله افراد تحت بازپرسی آقای ابوالفضل عابدینی از فعالان در بند جنش سبز بود که در مدت حضور ستار بهشتی در این بند، یکی از افرادی بوده که بیشترین ارتباط را با وی داشته‌اند و مرحوم ستار، جزئیات شکنجه‌ها و بد رفتاری‌های را که در پلیس امنیت با وی شده بود، برای آقای عابدینی نیز بازگو کرده بود.
در زمان صحبت با بازپرس شهریاری، آقای عابدینی به ایشان گفته بود اطلاعاتی که می‌دهم باعث برخورد با من نشود و مشابه آنچه در کهریزک رخ داد، جای شاهد و مجرم را عوض نکنند که بازپرس یاد شده نیز در این زمینه به وی اطمینان داد بود. متاسفانه بر خلاف قول داده شده و همانطور که در دستگاه قضایی ما رایج است اولین برخورد، با آقای ابوالفضل عابدینی که یکی از مطلع‌ترین افراد نسبت به شکنجه‌های اعمال شده به مرحوم ستار بهشتی است صورت گرفت و وی را بامداد روز پنجشنبه ۲۵/۸/۹۱ از بند ۳۵۰ به بیرون برده، در حالیکه پیش از این به وی اعلام کرده بودند برای رفتن به مرخصی وثیقه بگذارد. آقای عابدینی هنگام انتقال به همبندیان خود اعلام کرد که از روز پنج شنبه ۲۵ آبان ماه تا مدتی نامعلوم در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
برخورد با ابوالفضل عابدینی نشان می‌دهد که به راستی به جای برخورد با عاملان جنایت و قتل قرار است به افرادی که از جنایت اطلاع دارند و آن را پیگیری می‌کنند برخورد شود، همچون نمونه‌های فراوانی که در جریان سرکوب جنبش سبز آزادی خواه شاهد آن بوده‌ایم.
با توجه به تجربیات گذشته ما به طور جدی نگران جان آقای ابوالفضل عابدینی هستیم و اعلام می‌کنیم مسئولیت هر اتفاق در مورد ایشان بر عهده مسئولان ارشد قضایی است و عدم بازگشت وی به داخل بند ۳۵۰ مقدمه اقدامات احتمالی بعدی می‌دانیم که می‌تواند امنیت جانی وی را به خطر اندازد.
امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
محمد ابراهیمی
حسن اسدی زیدآبادی
امیر اسلامی
رضا انصاری راد
ابراهیم (نادر) بابایی زیدی
عماد بهاور
سیدعلیرضا بهشتی شیرازی
امید بهروزی
امین چالاکی
سیاووش حاتم
غلامرضا خانیان
امید خوارزمیان
محمد داوری
امیرخسرو دلیرثانی
سیدمحمدعلی دادخواه
علیرضا رجایی
محمد رضایی
فرزاد روحی
حسین زرینی
عبدالفتاح سلطانی
ادریس سیدین
سیدمحمد سیف‌زاده
پوریا شاهپری
محسن(بهمن) صادقی نور
محمدفرید طاهری قزوینی
بهادر علیزاده
افشین کرم‌پور
حمیدرضا کرواسی
امیر گرشاسبی
جعفر گنجی
سیامک قادری
ابوالفضل قدیانی
فرشید لاهوتی
عبدالله مومنی
محسن میردامادی
مصطفی نیلی
محمدعلی ولایتی
فرشید یدالهی
محمدحسن یوسف پورسیفی
محمدامین هادوی
سیداحمد هاشمی