30 Ocak 2013 Çarşamba

اعتراضات گسترده و خونین در بند ۲ زندان مرکزی بندر عباس

 
1341
بنابه گزارشات رسیده اعتراضات گسترده و درگیری خونین در بند ۲ زندان مرکزی بندر عباس.
روز یکشنبه ۱ بهمن ماه زندانیان بند ۲ زندان مرکزی زاهدان در اعتراض به منصوب کردن یکی از افراد باندهای مافیایی به عنوان مسئول بند، دست به اعتراضات گسترده زدند و چندین ساعت کنترل بند ۲ به دست زندانیان افتاد. حسین شهریاری فردی که در خبرچینی علیه زندانیان،فروش مواد مخدر و سرکوب زندانیان نقش فعالی دارد توسط حاج محمودی رئیس بازرسی زندان به عنوان مسئول بند ۲ منصوب می شود.
اکثر زندانیان بند نسبت به گماردن این فرد به عنوان مسئول بند اعتراض می کنند و خواستار تعیین فرد دیگری به عنوان رئیس بند می شوند اما حاج محمودی که از شکنجه گران زندان مرکزی بندر عباس می باشد حاضر به این کار نمی شود.نهایتا روز یکشنبه اکثر زندانیان دست به اعتراضات گسترده علیه حاج محمودی و اعمال ضد انسانی وی و فرد منصوب وی در این بند زدند.
به دنبال اعتراض به دلیل عدم پاسخگویی منطقی، شکنجه های وحشیانه و برخوردهای غیر انسانی زندانیان اقدام به کنترل و در دست گرفتن بند می کنند .
حاج محمودی اعضای باندهای مافیایی بندهای مختلف را به سرکردگی محسن شهریاری جمع می کند و به زندانیان بی دفاع با چوب و قمه و چاقو حمله ور می شوند و درگیری خونی در این بند روی می دهد و این درگیری برای مدت طولانی ادامه می یابد که نهایتا منجر به زخمی شدن محسن شهریاری و تعدادی ازاعضای همراه وی و همچنین زندانیان بی دفاع می شود.محسن شهریاری و تعدادی ازاعضای باندهای مافیایی به بهداری زندان منتقل می شوند.
پس از کاهش یافتن شدت درگیری و عدم دخالت عمدی مامورین زندان ، گارد زندان که بیش از ۴۰ نفر بودند به سوی زندانیان بی دفاع با باتون های برقی و شوکر برقی حمله ور می شود و زندانیان را وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار می دهند و ۴۰ نفر از آنها را دستگیر و به سلولهای انفرادی معروف به سلول ویژه منتقل می کنند و وحشیانه مورد شکنجه های جسمی قرار می دهند . از جمله زندانیانی که شدیدا شکنجه شدند علیرضا رئیسی و مصطفی رهنورد را می توان نام برد. و تعدادی از زندانیان به زندان رودان که زندانی قرون وسطایی است تبعید می کنند.
لازم به ذکر است که این بند در مهرماه سال جاری نیز دستخوش شورش زندانیان بود که به درگیری با نیروهای حفاظت و گارد انجامید و نهایتا ۲۲ نفر از آنان ابتدا به سلول انفرادی و سپس به بندهای دیگر منتقل شدند. بند ۲ تنها بند زندان بندرعباس است که در آن دوربین نصب نشده تا اگر روزی و در اثر درگیری میان زندانیان و گارد زندان فاجعه ای پیش آید و کسانی کشته شوند فیلم آن موجود نباشد و مسئولان زندان بتوانند از مسئولیت های مربوطه و مجازات فرار کنند .
این بند دارای ۱۵ اتاق به ابعاد ۴ در ۵|۳ مساوی با ۱۴ متر مربع است و بیش از ۲۲۰ زندانی در آن نگهداری می شوند که به طور متوسط ۱۴ نفر در هر اتاق یعنی فضای مفید برای هر زندانی حداکثر یک متر مربع است .
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،ایجاد شرایط قرون وسطایی برای زندانیان،شکنجه ،انتقال به سلولهای انفرادی و وادار کردن باندهای مافیایی زندان به یورش به زندانیان بی دفاع را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه خواستار ارجاع پرونده علی خامنه ولی فقیه رژیم به دادگاه های بین المللی است.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران
۳ بهمن ۹۱ برابر با ۲۲ ژانویه ۲۰۱۳
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد
سازمان عفو بین الملل

آخرین گفت و گو با مادر ستار، شرح جزئیات ناپدید شدن ده روزه سردار بهشتی..

 
6960_380119968747878_910478655_n

پدر ستار بهشتی بلافاصله پس از امضای وکالتنامه برای شکایت از قاتلان پسرش، ناگهان ناپدید شده است. برای مدت ۱۰ روز خانواده از او بی اطلاع بوده اند، تا آنکه در نهایت فرزندان “سید سردار بهشتی” او را در حالی می بینند که شوکه بوده و مدام با گریه می گفته: ستار را کشتند! این احتمال وجود دارد که او را ربوده باشند. این نگرانی وجود دارد که بخواهند شکایت او را بی اعتبار جلوه دهند. این احتمال همچنان باقی است که نخواهند دادگاه مجرمان پرونده شکنجه و قتل ستار بهشتی را برگزار کنند. خواهر ستار که به همراه پدرش به کلانتری رفته، همان مامور پلیس را دیده که در مراسم چهلم او و مادرش را کتک زده بود. از این خانواده در کلانتری فیلمبرداری می کرده اند، و اعتراض آنها هم نتیجه نداده. هیچ چیز عادی نیست، هیچ چیز مشخص نیست جز اینکه هنوز به پرونده ستار بهشتی رسیدگی نشده. مادر ستار در پاسخ به این سوال که “فکر می کنید این بازی ها برای چیست؟” در یک جمله، همه حرف را می گوید: “چه دلیلی قانع کننده تر از اینکه پرونده ستار تمام شود یا به تعویق بیافتد تا از یادها برود؟” ظاهرا ماموران و مسئولان متخلف می خواهند با هر شیوه ای که شده، ولو کثیف و غیر انسانی، نگذارند این پرونده به سرانجام برسد. اما چرا؟
همان روزهایی که از بی ارزش بودن رضایت تحت فشار مادر ستار بهشتی خبر داده و اعلام کرده بودیم که این رضایت نامه از نظر خانواده و خانم وکیل آن ها ارزش قانونی ندارد، چون پدر ستار هم در قید حیات است و شکایتش پا برجاست، سخت نبود احتمال اینکه برای پدر ستار اتفاقی! بیفتد و سناریویی طراحی شود تا نیازی به رضایت و یا شکایت او نباشد.
به گزارش کلمه، تا همین یک ماه پیش صحبتی از پدر ستار در خبرها و گزارش ها نشده بود. پدری که بر اساس قانون اوست که باید رضایت نامه را امضا کند تا ارزش قانونی پیدا کند. پدری که هیچ رضایت نامه ای امضا نکرده و قانونا ولی دم اوست.
یک ماه پیش کلمه خبر داد که پدر ستار از روز اول سر خاک بوده اما بعد از شنیدن خبر کشته شدن ستار دچار شوک شده است. شوکی که به گفته ی دکتر موقتی بوده و فقط نوعی انکارروانی است برای این خبر تلخ.
و حالا گوهر عشقی مادر ستار، وبلاگ نویسی که در نیمه ی آبان ماه در بازداشت گاه پلیس فتا و زیر شکنجه جان خود را از دست داد، در گفت و گو با کلمه خبر می دهد که این ناپدید شدن ناگهانی در حالی بوده وی که تازه به حالت عادی برگشته و در صحت و سلامت کامل با وکالتی به گیتی پورفاضل خواستار پیگیری پرونده ی فرزندش شده بود.
پدر ستار بهشتی با امضاء یک وکالت نامه رسمی به خانم گیتی پورفاضل، وکیل خانواده ستار بهشتی؛ برای پیگیری پرونده پسرش، وکالت داده بود و وی نیز با تنظیم شکایت نامه ای از طرف پدر؛ خواستار رسیدگی به پرونده ستار بهشتی و مجازات قاتل و یا قاتلین وی شده بود.
مادر این جوان ناکام که هر بار بیش از پیش لحن و صدایش مصمم تر و محکم تر از پیش می شود، اما از لحاظ جسمی در شرایط خوبی نیست. دکترها می گویند فشار عصبی بر روی وی زیاد است باید فضا برایش آرام تر باشد، اما او می گوید: مادر باشی و این روزها را ببینی، می توانی آرام باشی؟
متن کامل گفت و گو با خانم عشقی، مادر ستار بهشتی را با هم می خوانیم:
خبری منتشر شده مبنی بر ناپدید شدن ده روزه ی پدر ستار، از جزئیات این ماجرا بفرمایید.
بعد از کشته شدن ستار، پدرش مدتی دچار شوک شد و به همین دلیل در بیمارستان ولنجک به مدت ۱۵ الی ۲۰ روز بستری اش کردیم. بعد از آن که سلامتی خود را بدست آوردند، در صحت و سلامت کامل به خانم پور فاضل وکالت دادند. اما پس از آن که خبر این وکالتنامه منتشر شد ایشان ناپدید شدند.
پس از آن در تحقیقات محلی آگاهی ای که ما خبر ناپدید شدن پدر ستار را داده بودیم، روزی چند تن از همسایه ها گفته بودند که چند نفر لباس شخصی مشکوک با ماشین شاسی بلند با پدر ستار صحبت می کردند و بعد از آن ایشان ناپدید شدند.
یعنی چه روزی؟
یعنی دقیقا ایشان از ۱۸ ام دی ماه ناپدید شد.
و خبر دارید که در چه شرایط روحی ای بودند؟
به گفته کلانتری، زمانی که کلانتری پدر ستار را پیدا می کنند حال ایشان مناسب نبوده. دچار شوک شده بوده و فقط گریه می کرده که ستار را کشتند.همانجا خودش را صریح معرفی می کند و می گوید من سید سردار بهشتی هستم یعنی اسم و مشخصاتش را درست می دانسته و می گوید. با این همه ما باز هم پیگیری های خودمان را می کردیم چون ایشان را به ما تحویل ندادند.
پس چه کردند؟
انتقال داده بودند اسلام شهر در صورتی که به گفته خودشان می گویند ترمینال غرب ایشان را پیدا کرده بودند و رباط کریم تا ترمینال غرب خیلی راه است. این سوال برای ما وجود دارد که چرا اسلام شهر تحویل دادند؟
شما از کجا فهمیدید که اسلامشهر هستند؟
ما در پیگیری هایمان به بهزیستی یوسف آباد رفتیم که آن ها به ما گفتند سرای اسلامشهر را بگردید. دختر و پسرم رفتند آنجا و دیدند که پدرشان آنجاست و دوباره وضع روحی شان هم به هم ریخته است. و تنها چیزی که مرتب تکرار می کرده این بوده که “ستار را کشتند و من قصاص می خواهم.”
شما و باقی اعضای خانواده را می شناختند؟
در حد اینکه بچه هایش هستند می داند اما اسامی رو گاهی نمی داند. وقتی به خانم پور فاضل وکالت دادند، در صحت و سلامت کامل بود و حالشان خوب شده بود. نمی دانم دوباره برایشان چه اتفاقی افتاده که برگشتند به همان حالت قبل.
فکر می کنید این بازی ها برای چیست؟
چه دلیلی قانع کننده تر از اینکه پرونده ستار تمام شود یا به تعویق بیافتد تا از یادها برود؟ این که بگویند وکالتی که پدر ستار به خانم پور فاضل داده قابل قبول نیست.
خب برگردیم به ماجرای ناپدید شدن پدر ستار، وقتی پیدایشان کردید چه شد؟
زمانی که پیدایشان کردیم به ما گفتند بیایید کلانتری منجیل آباد که سمت خانه خودشان است و پدر ستار را هم بیاورید. دختر و پسرم رفته بودند که در ابتدا مانع داخل شدن دخترم به کلانتری شده بودند و گفته بودند تو نمی خواهد بیایی. برادر و پدرت بیایند کافی است ولی دخترم گفته بود که بابا را تنها نمی گذارم. بچه هایم می گویند از همان لحظه که وارد شدند، ماموران با دوربین فیلم برداری از آن ها فیلم گرفته اند تا وقتی وارد اتاق شده اند. به گفته ی آن ها یکی از از نیروهای امنیتی که من و سحر را در روز مراسم چهلم کتک زده بود آنجا بوده است. همان کسی که موهای مرا کشیده بود. دخترم به او گفته است که “من تو را می شناسم. من تو را دیدم که روز چهلم به ما حمله کردی.” اما ظاهرا همه شان منکر می شدند که نه این بنده خدا نبوده.
چرا از فرزندانتان فیلمبرداری می کردند؟
نمی دانم والا. بچه های من آنجا اعتراض کرده اند که چرا فیلم می گیرید؟ که آنها پاسخ داده اند ما از همه فیلم می گیریم. سحر آن لحظه با وکیلمان تماس گرفته و خانم پور فاضل گفته که نباید بگذارید ازتان فیلم بگیرند. گرچه کسی توجهی به اعتراضات دخترم و حرفهای او نکرده است. آنجا به دختر و پسرم گفته اند که ما پدرتان را پیدا کردیم بیایید امضا کنید. نوشته بودند که ایشان آلزایمر دارد که بچه های من تاکید کردند که پدرشان آلزایمر ندارد و شوکه شده، بعد از پافشاری آن ها نوشته اند “فراموشی نسبی.” بچه های من در موقعیتی بودند که کاری نتوانسته اند بکنند و مثل همیشه حرف حرف آنها بوده است. و تا لحظه ای که آنجا را ترک کردند همچنان از آن ها فیلم گرفته اند که ما نمی دانیم برای چه.

دستگیری ۳ تن از کارمندان پالایشگاه بندر عباس

 
palayeshgah

بنابه گزارشات رسیده  برای پیشگیری از اعتراضات و اعتصاب، ۳ تن از کارمندان پالایشگاه بندر عباس دستگیر و روانه زندان مرکزی بندر عباس شدند.
موج نارآمی ها و اعتراضات اکثر پالایشگاه ها و مراکز صدور نفت ایران را فرا گرفته است.این اعتراضات که در پالایشگاه آبادان، پتروشیمی ماهشهر، گاز کنگان و بندر عباس و جاهای دگر صورت می گیرد با شدیدترین وجه سرکوب می شود و عوامل سپاه پاسداران ولی فقیه که در آنجا مستقر هستند تمامی تلاش و سعی خود را بکار می برند که اخبار این اعتراضات و اعتصابات به بیرون درز ننماید.
از جمله اعتراضات و اعتصاباتی که مدتی پیش در پالایشگاه بندر عباس در شرف تکوین بود مورد یورش مامورین وزارت اطلاعات ولی فقیه در بندر عباس قرار گرفت و ۳ تن از کارمندان دستگیر و به اداره اطلاعات بندر عباس منتقل شدند.آنها به مدت ۳۴ روز در سلولهای انفرادی اداره اطلاعات بندر عباس مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفتند و در پرونده سازی بازجویان وزارت اطلاعات به آنها اتهاماتی مانند؛ اقدام علیه امنیت نظام،توهین به رهبری وتبلیغ جدایی دین از سیاست نسبت داده شده است.
۲ تن از کارمندان پالایشگاه بندر عباس به نام های عباس حسن پور و وهاب مقدسی پس از ۳۴ روز سلولهای انفرادی و شکنجه های جسمی و روحی روز شنبه از اداره اطلاعات به قرنطینه زندان بندرعباس منتقل شدند و روز پنجشنبه ۲۸ دی ماه به بند ۳ زندان مرکزی بندر عباس منتقل شدند. آنها همچنان در بلاتکلیفی بسر می برند.
از طرفی دیگر پرسنل این پالایشگاه اعلام کردند در صورتی که همکاران آنها آزاد نشوند دست به اعتصاب گسترده خواهند زد.
پرسنل زندانی پالایشگاه بندر عباس از تمامی همکاران خود در سایر پالایشگاه خواستار حمایت شدند و از آنها خواستند که با اعتصاب و اعتراض اجازه ندهند به همکارانشان تعدی شود.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران، دستگیری، شکنجه و انتقال کارمندان پالایشگاه به زندان مرکزی بندر عباس رامحکوم می کند و از سازمان جهانی کار و کمیسر عالی حقوق بشر خواستار دخالت برای آزادی بدون قید و شرط آنها است.

محاکمه زندانی سیاسی ارژنگ داودی در دادسرای انقلاب بندر عباس

 
b47b8983-3a11-4501-8f5d-c5178ce559a2_w527_saa
به گزارشات رسیده  پرونده سازی جدید بازجویان وزارت اطلاعات ولی فقیه علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی و احضار او به دادسری انقلاب بندر عباس .
زندانی سیاسی ارژنگ داودی با پرونده سازی بازجویان وزارت اطلاعات به شعبه ۵ دادیاری دادسرای انقلاب بندر عباس برده شد و توسط فردی بنام پناهی از بازجویان سابق وزارت اطلاعات مورد بازجویی وعلیه وی پرونده تشکیل داده شد.
اتهاماتی که بازجویان وزارت اطلاعات علیه وی بکار برده اندعبارتند از:۱ـاقدام به برهم زدن نظم در بند ۲۰۹ زندان اوین ۲ـ سخنرانی برای سلولهای همجوار و گزارش وضعیت خود و تحریک آنها به استقامت ۳ـ نوشت شعار علیه رهبری روی سرویس بهداشتی(توالت فرهنگی )سلول انفرادی شماره ۴۵ بند ۲۰۹ زندان اوین.
پناهی رئیس شعبه ۵ دادیاری دادسرای انقلاب بندر عباس در پایان بازجویی و تشکیل پرونده بر علیه معلم زندانی ۱۵ میلیون تومان قرار صادر نمود.
ولی فقیه آخوند علی خامنه ای از طریق دستگیری، شکنجه ، اتهام سازی و جریمه های نقدی می خواهد خود را رهبر جای بزند.
زندانی سیاسی ارژنگ داودی از سال ۱۳۸۲ در زندانهای ولی فقیه تحت شرایط غیر انسانی و قرون وسطایی بسر می برد. بدستور دفترآخوند علی خامنه ای منزل شخصی او مصادره شد،همسر وی را بدون هیچ دلیل به مدت ۴ ماه در سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ مورد شکنجه و ازیت و آزار قرار دادند و تا به حال چندین بار وی را به شکنجه گاه وزارت اطلاعات در سلولها انفرادی بند ۲۰۹ و هر بار علیرغم بودن در زندان اقدام به پرونده سازی علیه وی نمودند. زندانی سیاسی ارژنگ داودی چند ماهی است که به زندان مخوف بندرعباس منتقل شده است و در شرایط غیر انسانی و ممنوع تماس و ملاقات با خانواده اش می باشد.
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران،پرونده سازی جدید و ایجاد محدودیتهای غیر انسانی و محروم کردن او از حقوق اولیه انسانی اش را محکوم می کند و از کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه و سایر مراجع بین المللی خواستار ارجاع پرونده جنایت علیه بشریت ولی فقیه آخوند علی خامنه ای به مراجع قضایی بین المللی است